ده مسیر تکاملی احتمالی برای آینده‌ی بشر

9
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

تئوری‌های بسیاری در مورد آینده‌ی تکاملی بشر وجود دارد که به گمانه‌زنی در مورد تغییرات احتمالی در طی هزاره‌های آینده می‌پردازند.

آینده همیشه ترسناک است. چون ما توی پوست خودمان راحت‌تریم. حتا وقتی فکر می‌کنیم ترجیح می‌دهیم تغییر بزرگی توی زندگی‌مان ایجاد کنیم، مثلاً لاغر بشویم، بیشتر از تصور حرفه لذت می‌بریم تا عملی کردنش. وقتی تغییر می‌آید اکثر آدم‌ها حوصله‌اش را ندارند. تغییر انرژی می‌برد و ذهن ما به ما می‌گوید که برای جلوگیری از آسیب‌دیدن بهتر است وضعیت عینی فعلی را حفظ کنیم.

ولی بعضی تغییرها دست ما نیست. بعضی تغییرها خاموش و به تدریج و مخفیانه می‌آیند و بدون این که کسی متوجه بشود همه چیز را عوض می‌کنند. مثل تغییرات عرفی و فرهنگی. مثل تغییر در نحوه‌ی روایت یک افسانه‌ی شهری یا اسطوره‌ی باستانی. تغییری که شخصی نیست و به مشارکت جمعیت، گونه، گروه و طبقه نیاز دارد.

ارزش‌های محافظه‌کارانه‌ی قبیله‌ای جای خود را به ارزش‌های حاصل از فهمیدن روندهای طبیعی می‌دهند و میم‌های فرهنگی‌ای که یک جایی از تاریخ مثبت بودند منفی می‌شوند یا برعکس.

مهم‌ترین چیزی که درباره‌ی این نوع تغییر خزنده باید دانست این است که ایستادگی فردی دربرابرشان بی‌فایده است. خیلی ساده اراده‌ی صد میلیون نفر به اراده‌ی یک نفر می‌چربد. تغییرات ریز وقتی روی هم جمع می‌شوند و یک گروه یا طبقه را درگیر خود می‌کنند ممکن است اعضای گروه یا طبقه متوجه روندش نشوند.

یکی از انواع تغییرات خزنده‌ای که هرکاری هم بکنیم نمی‌توانیم دربرابرش مقاومت کنیم تکامل است. کلمه‌ای ترسناک که در مقیاس‌های زمانی کوتاه عملاً بی‌معنی است. داریم درباره‌ی صدها هزارسال و شاید میلیون‌ها سال صحبت می‌کنیم. کی می‌داند آدم‌ها آن موقع هنوز وجود داشته باشند یا نه. با وضعیت فعلی آلودگی زیست‌محیطی شاید همین نسل فعلی هم شانس چندانی برای ادامه‌ی بقا نداشته باشد. ولی لذیذ نیست که گمانه‌زنی کنیم تکامل ما را به کجا خواهد برد؟


چهار تئوری در باب آینده‌ی تکامل انسان وجود دارد.

اولین تئوری این است که تکامل انسان قطع شده‌است. یعنی انسان با به وجود آوردن طب مدرن و برداشتن سدهای تولیدمثلی عملاً شرایط حادی که باعث تکاملش بشود را از میان برداشته‌است. بدون سدهای طبیعی که جمعیت‌ها را ایزوله کنند چطور ممکن است جهشی در جمعیت تثبیت بشود؟ در ضمن اگر قرار باشد همه‌ی آدم‌های بدبخت و بیچاره با ژن‌های بد را زنده نگه‌داریم و کنارش همه‌ی آدم‌ها با ژن‌های خوب را هم زنده نگه‌داریم‌(که صد درصد هم باید چنین بکنیم!) دیگر اهرم انتخاب‌گری نداریم که بخواهد به جمعیت به سوی ژنی متناسب با شرایط سوق بدهد.

دومین تئوری می‌گوید که تکامل بشر به هیچ وجه به پایان نرسیده و سد‌های طبیعی جای خود را به انتخاب‌های جنسی وسواس‌گونه داده‌اند. حالا انسان‌ها جفت‌هایشان را براساس موقعیت اجتماعی و هوشمندی انتخاب می‌کنند در صورتی که در گذشته این انتخاب بیشتر معطوف به حجم ماهیچه و بافت چربی و عضله‌ی بدن معطوف می‌شد. همین ماجرا ممکن است باعث بشود طبقات مختلفی از گونه‌ی بشر ایجاد شوند که شاید در آینده‌ای بسیار دور تبدیل به گونه‌هایی متفاوت از بشر شوند. گونه‌ای که خیلی خیلی باهوش است و قدرت‌های ذهنی عجیب غریب دارد و گونه‌ای که چندان تفاوتی با بشر امروز ندارد.

از آن گذشته وقتی مهندسی ژنتیک را در نظر بگیریم می‌توانیم آینده‌ای را متصور شویم که بشر به انتظار طبیعت ننشسته و خودش دست به کار شده که گونه‌ی بشر را تغییر بدهد و شاید او را با توجه به آن‌چه روش زندگی و شرایطش ایجاب می‌کند، متکامل کند. مثلاً با ترکیب بافت سیلیکونی و آلی کامپیوتری توی مغزها کار بگذارد که محدودیت‌های ذهن‌ بشر را به شدت بهبود ببخشد. یا ژن‌هایش را طوری ترمیم کند که بیشتر و بیشتر عمر کنند.

تئوری سوم ترابشریت است. ترنس‌هیومنیسم یا ترابشریت ایده‌ی اصلی‌اش این است که آدم می‌تواند بدن خودش را ترک کند و وجودش را توی محدوده‌ی زبان الکترونیکی ترجمه کند و بعد تا ابد توی ماتریکس زندگی کند. بدون نیاز به بدن گوشتی کربنی که دستخوش تغییرات شیمیایی است و محدودیت‌هایش که برای خیلی از ما آزاردهنده است. البته تصور نکنید به محض آپلود شدن در سرور ماتریکس تکامل برای ما متوقف می‌شود. برعکس. همانطور که زبان کامپیوترها دستخوش تکامل است، ما آپلودهای هوشمند هم مجبوریم برای بقا بجنگیم و پیشرفت کنیم و متکامل بشویم. یکی از اثرات جانبی چنین تغییر رادیکالی، تقلیل یافتن طول نسل از بیست سال به چند ثانیه است. شما می‌توانید در عرض چند ثانیه از خودتان کپی‌های برابر اصل تولید کنید. البته بعدش مشکلات فلسفی پیش می‌آید که خود شما کدام است و مثلاً چه کسی از نظر حقوقی و حقیقی می‌تواند صاحب فلان دارایی مادی یا معنوی باشد.

تئوری چهارم چندان تئوری نیست. بیشتر یک گمانه‌زنی در مورد تغییر شرایط است. تئوری اول و دوم را با تصور ثابت ماندن شرایط در نظر گرفته‌ایم. ولی اگر شرایط به ترتیبی فجیع تغییر کند می‌توانیم انتظار داشته باشیم که انسان به آغوش انتخاب طبیعی برگردد. این تغییر می‌تواند حادثه‌ای هسته‌ای یا بیماری‌ای فراگیر باشد یا عصر یخبندان یا خشکسالی همه‌گیر. در این شرایط نسل بشر باید به ترتیبی تغییر کند که بتواند با شرایط خودش را وقف بدهد. در غیر این صورت محکوم به نابودی است. جز این تصور کنید که بشر به سیارات دیگر برود! مسلم است که این تغییر عظیم در شرایط محیطی، تغییرات تکاملی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. ما برای زندگی روی این زمین و تحت این شرایط خاص تکامل پیدا کرده‌ایم. که راستش یکم خنده‌دار است چون با پشتکار مثال‌زدنی کمر به نابودی این شرایط بسته‌ایم.

در ادامه‌ی این مطلب ولی به ده تغییر عینی‌تر خواهم پرداخت که با درنظر گرفتن شرایط کنونی ممکن است رخ بدهند و بعضی‌هاشان از همین الان در ما انسان‌ها شروع شده‌اند.


۱. تک‌نژادی شدن


face

همانطور که شاید بدانید و به احتمال قوی نمی‌دانید، آدم‌ها ژن‌های غالب و مغلوب یا هم‌توان دارند که به خاطر دوبری و دو رشته‌ای بودن دی‌ان‌ای هر آدمی از ژن‌هایش دو نسخه دارد. حالت‌های ممکن برای بروز ژن‌ها این طوری است که شما ممکن است دو نسخه‌ی یک مدلی از یک ژن داشته باشید که هم‌توان باشند و با هم ترکیب شوند، مثلاً موهای شما اگر مجعد است حاصل بروز چندین آلل(حالت آلترناتیو از هر ژن) به صورت همزمان باشد که همه با هم یک توان دارند و حالت موهای شما را باعث می‌شوند. حالت دیگر این است که شما از یک ژن یک آلل غالب و یک آلل مغلوب دارید(یا دو آلل غالب) که در این صورت حالت غالب ژن در شما بروز می‌کند. مثلاً چشمان مشکی… یا موهای صاف سیاه… . ولی اگر از همان ژن آلل‌های مغلوب را داشته باشید احتمالاً چشم زاغ و مو بور می‌شوید.

تولیدمثل جنسی روشی برای باز‌آرایی ژن‌هاست. به ترتیبی که دو رشته‌ی پدری و مادری دی‌ان‌ای به هم می‌رسند و آلل‌های تازه‌ای کنار هم قرار می‌گیرند و بچه‌های ما ترکیبی از نیمی از ‌آلل‌های ما و نیمی از آلل‌های شریک جنسی ما خواهند بود.

به یاد بیاورید که سدهای تولیدمثلی در جهان مدرن تقریباً به طور کامل از میان برداشته‌شده‌اند و برای هرکسی که مایل باشد شرایط جفت‌گیری با سایر نژادها فراهم است. با تصور این که چنین روندی ادامه‌دار باشد و مثلاً یکهو فاشیست‌ها دستور قتل‌عام همه‌ی آدم‌ها با آلل‌های غالب را ندهند، همانطور که حدس زدید آلل‌های مغلوب کم کم از جمعیت حذف می‌شوند. اتفاقی که می‌افتد این است که بشر به سوی تک‌نژادی شدن می‌رود و آدم‌ها راستش حالتی خاورمیانه‌ای/مکزیکی/ایتالیایی به خود می‌گیرند. یک حد وسطی از صفات غالب مثل چشمان و موهای تیر و رنگ پوستی سبزه/قهوه‌ای و قدی متوسط. که در نتیجه کار و بار نژادپرست‌ها کساد خواهد شد.


۲. سیستم ایمنی ضعیف


همینطور که ما به علم پزشکی و داروها وابسته‌تر می‌شویم سیستم ایمنی ما ضعیف‌تر می‌شود. و قبل از این که پیش خودتا به این نتیجه برسید که از این به بعد پیش دکتر علفی‌ها می‌روید، باید بگویم که خیلی فرقی بین عصاره‌ی گیاهی شیرین‌بیان و قرص رانیتیدین نیست. بیشتر پاسخی فیزیولوژیک مطرح است به داروها که وقتی داروها و واکسن‌ها در بدن ما وجود داشته باشند اتکای ما به سیستم ایمنی طبیعی بدنمان پایین‌تر می‌آید و در نتیجه جهش‌های حذفی که در سیستم ایمنی ما رخ بدهند به میزان گذشته کشنده نخواهند بود. اگر به طور مثال بدن شما فلان فاکتور پروتیینی و فلان آنتی‌بادی را ترشح نمی‌کند چه باک. یک شات پروتیین مهندسی شده می‌تواند تا بیست سال شما را سر پا نگه دارد که زنده بمانید و ژن منقوصتان را به نسل بعدی منتقل کنید.

بدین ترتیب دستگاه ایمنی ما ضعیف‌تر خواهد شد ولی می‌توانیم بر طب مدرن و مهندسی ژنتیک تکیه کنیم. چون حذف طب مدرن و مهندسی ژنتیک یعنی آدم‌ها از وبا و حصبه بمیرند. هر چیزی تاوانی دارد و راستش ضعیف شدن دستگاه ایمنی در برابر افزایش طول عمر داد و ستد منصفانه‌ایست.


۳. تحلیل عضلانی


آتروفی عضله از همین الان در بین آدم‌ها آغاز شده‌است. زندگی‌های ما پشت میز می‌گذرد و به ترتیبی معجزه‌آسا همگی ما از مشارکت در زنجیره‌ی غذایی به صورت فعال معذوریم. تصور کنید که غیر از این بود و مثلاً مجبور بودید علاوه بر مشکلات داخل خانه، در مسیر کارتان از دست شیر و پلنگ هم فرار کنید. مثلاً شیرها دم مترو کمین کرده باشند… . همانطور که می‌دانید دیگر نیازی نداریم تمام مدت در حال ستیز و گریز باشیم و در ضمن برای به‌دست‌آوردن غذا کافی است تلفنمان را برداریم یا لپ‌تاپمان را باز کنیم و بعدش ۲۰ دقیقه منتظر بمانیم. در واقع آن‌چه بشر امروز و احتمالاً آینده(حداقل در بخش‌های مرفه‌تر جهان) باهاش درگیر است بحران چاقیست.

جدای از این آدم‌ها برای جفت‌یابی نیازی نیست تنها به حجم عضلاتشان تکیه کنند. گزینش تکاملی جنسی حتا به این سمت نمی‌رود که لزوماً آدم‌های قوی‌تر بیشتر تولید‌مثل کنند. در بسیاری از نقاط جهان سلیقه‌ی جمعی به سمت آدم‌های لاغر و دراز می‌رود. نه عظلانی و پهن.


۴. افزایش قد!


خیلی عجیب به نظر می‌رسد ولی داستان تکاملی  بشر برعکس است. طبق شواهد فسیل‌شناختی قد آدم‌های اولیه به شدت کوتاه‌تر از ما آدم‌های امروزیست. حتا براساس آمار قد بشریت در طی ۱۵۰ سال گذشته به طور متوسط ۱۰ سانتی‌متر افزایش داشته است. پس این خرافات که مثلاً هابیل و قابیل ۹متری بودند را کنار بگذارید. اجداد ما نه تنها پیکر‌هایی خمیده‌تر داشتند که قطعاً از ما کوتاه‌تر بوده‌اند. مشخصاً چون غذای کافی در اختیار نداشته‌اند و به هر متخصص تغذیه که رجوع کنید به درستی به شما گوشزد خواهد کرد که تغذیه‌ی مناسب و به میزان کافی مهم‌ترین عامل افزایش قد است.

این که بشر تا کجا رشد خواهد کرد و این که آیا در مسیر تکاملی مثلاً آدم‌های قدبلند‌تر فرصت بهتری برای تولید مثل خواهند داشت یا نه مشخص نیست. ولی افزایش قد براساس تغذیه را سد‌های بیولوژیکی کنترل می‌کنند و این که در نهایت به نوک درخت‌ها خواهیم رسید یا نه را تنها زمان مشخص خواهد کرد.


۵. ریزش موها


hair-loss-treatment-1

خیلی ساده دیگر به موهای بدنمان نیازی نداریم. از اولش هم نداشتیم. جدای از موهای بدن مطالعات نشان می‌دهد که ژن کچلی در جمعیت رو به افزایش گذاشته است و اگر تصحیح ژنتیکی و کاشتن مو نباشد ممکن است در آینده آدم‌ها شبیه آدمک‌هایی شوند که زنتای رنگ پوست پوشیده‌اند.


۶. از میان رفتن حافظه


قابلیت‌های بدن ما با توجه به نیازهای اجدادمان و تسلسل نیاز اجداد مهره‌دار ما به دست آمده. می‌توان گمانه‌زنی کرد که حتا فوبیاهایمان را از جدی خزنده به ارث برده‌ایم که میلیون‌ها سال پیش زندگی می‌کرده و ما هنوز فلان ‌ژنش را در بدن خودمان داریم. همین موضوع را می‌توان به هر عملکرد دیگر بدنمان بسط داد. از جمله عملکردها و قابلیت‌های مغزی. یکی از این قابلیت‌ها حافظه است که راستش با به وجود آمدن مخازن زخیره‌ی آنلاین اطلاعات مثل ویکی‌پدیا، دیگر به سان گذشته محتاجش نیستیم.

چه نیازی هست به حفظ کردن اطلاعات وقتی می‌دانیم اطلاعات تنها یک کلیک با ما فاصله دارند. شاید به همین ترتیب کم‌کم اهمیت این قابلیت ذهنی ما از بین برود و با باز شدن جای کافی، مغزهای ما قابلیت‌های دیگری را بسط بدهند. مثلاً‌ مغزمان به ما اجازه بدهد بوهای بیشتری را درک کنیم یا طعم‌ها را با شفافیت بیشتری درک کنیم. نتیجه‌ی این خالی شدن بعضی نواحی و بعد نشر کردن ناحیه‌های باقی‌مانده به بخش‌های مجاور باعث می‌شود نقشه‌ی فعالیت‌های مغزی به کل عوض شود.


۷. کوچک‌شدن دندان‌ها


دیگر آن زمان گذشت که باید از دندان‌هایمان برای پاره کردن پوست حیوانات و شکست پوسته‌ی دانه‌ها استفاده می‌کردیم. اگر هم بعضی وقت‌ها کسی را می‌بینید که با دندان به جان مسئله‌ای غیرقابل‌حل افتاده بدانید که هوموس هابیلیس وجودش گل کرده. مطالعات نشان می‌دهد که تنها در طی صدهزارسال گذشته، سایز دندان‌های آدم‌ها نصف شده‌است. در نتیجه اندازه‌ی فک‌ها کوچک‌تر می‌شود و بر همین منوال، دندان‌هایی مثل دندان عقل و آسیاهای بزرگ عقبی خاصیتشان را از دست می‌دهند و حتا حذف می‌شوند. یکی از نشانه‌های حضور تکامل همین حالا در بین انسان‌ها همین است که دندان عقل خیلی‌ها هرگز در نمی‌آید. پس اگر دندان عقل ندارید فکر نکنید که عاقل نیستید. برعکس، شما قدم بعدی به سوی انسان آینده‌اید.


۸. انگشتان کمتر


انگشت‌های پنجم ما بی‌مصرفند. حتا وقتی پیانو می‌زنیم یا تایپ می‌کنیم. در دستانمان برای گرفتن چیزها به انگشت کوچیکه نیازی نداریم و در پاها هم… در پاها نقش انگشت کوچک گیر کردن به لبه‌ی میز، تخت، یخچال و سایر لوازم خانه است.

انگشت‌های شست پا در حفظ تعادل کمکمان می‌کنند و انگشت‌های میانی هم کارکرد مشابهی دارند ولی تکامل ما را در مسیری قرار داده که دیگر به انگشت آخری نیازی نداریم و در نتیجه بعید نیست در آینده به موجوداتی ۴ انگشتی تبدیل شویم. البته شاید در جریان باشید که جهش‌های حذفی به ندرت با موفقیت در جامعه تثبیت می‌شوند. یعنی به وجود آمدن یک عضو جدید به مراتب ساده‌تر است از حذف یک عضوی که میلیون‌ها سال تکامل و ایجادش طول کشیده. اما حذف انگشت در مسیر تکاملی مسئله‌ای بی‌سابقه نیست.

پستانداران سم‌داری مثل اسب و خوک و آهو همگی در گذشته به جام سم، ۵ انگشت داشته‌اند که به تدریج برای راحتی حرکت به چهار و سه و دو(در زوج‌سمان) و در نهایت یک(در فرد‌سمان) انگشت تقلیل یافته‌است. پس بعید نیست انگشت کوچیکه‌ی پا هم(که کاری جز له شدن در کفش و به فنا رفتن در مسیر حرکت میان صندلی‌های میز ناهارخوری ندارد) کم‌کم ناپدید شود. و دل کسی هم برایش تنگ نخواهد شد.


۹. کله‌گنده‌ها و کله کوچک‌ها


به احتمال بسیار زیاد اندازه‌ی جمجمه‌ی بشر در آینده تغییر خواهد کرد. ولی از کجا می‌شود فهمید بزرگ‌تر خواهیم شد یا کوچک‌تر؟ باور کنید یا نکنید این تغییر وابسته‌است به این که بتوانیم همین سطح فعلی تکنولوژی را تا صدها هزارسال ثابت نگه‌داریم یا پیشرفت بدهیم. با تصور این که با هزار معجزه بشر تا صدهزار سال دیگر بر روی زمین دوام بیاورد و تکنولوژی پزشکی هم از بین نرود سرهای نوزادان انسان ممکن است بزرگ‌تر شود. چون همانطور که می‌دانید کانال تولد عرضی محدود دارد و اگر کله‌ی نوزاد از حدی بزرگ‌تر باشد زندگی بچه و مادرش به خطر خواهد افتاد. ولی اگر تکنولوژی پزشکی را حفظ کنیم پاسخش انجام عمل سی‌سکشن یا همان سزارین است. در آینده احتمالاً سزارین از تولد طبیعی بارها امن‌تر خواهد بود. اینطوری احتمال مرگ بچه‌هایی با سرهای کوچک‌تر و حین تولد طبیعی بالاتر از بچه‌هایی با سرهای بزرگ‌تر و عمل سزارین خواهد بود. همین فاکتور می‌تواند بشر را به سمت کله‌گنده شدن بکشاند.

ولی کافی است تکنولوژی سزارین را از دست بدهیم. در این صورت زایمان طبیعی غیرممکن خواهد بود و به احتمال زیاد نسل بشر با سرعتی مثال‌زدنی رو به سوی انقراض خواهد نهاد.


۱۰. مسیر تکاملی انتخابی


cn_image.size_.cuar01_hitchens0710

همه‌ی این‌ها به کنار، محتمل‌ترین اتفاق این است که ما وقعی به مسیر تکاملی نگذاریم و شروع کنیم خودمان با فراغ بال و آزادی کامل آن چیزهایی را برای خودمان انتخاب کنیم که دلمان می‌خواهد.

آینده‌ای که احتمالاً بی‌شباهت به فیلم گاتاکا نیست. البته نه این که لزوماً جهان به اولیگارشی بیوپانکی تبدیل شود ولی مهندسی و دستکاری ژنتیکی به راحتی آب‌نوشیدن خواهد بود. جهانی متهورانه و تازه.

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مترجم: فرزین سوری
مشاهده نظرات
  1. Lady Kim

    مطلب بسی هوشمندانه و جالبی داشت!
    هم خود محتوا جالب بود و هم از طرز نگارشش لذت‌بردم! *_*

  2. hossein

    بخش اول مقاله کمی اشکال داست.
    می شود این ایراد گرفت که همواره ژن های مغلوب به سمت نابودی و کاهش نمی روند،و انواع حالت های مختلف مثل انتخاب وابسته به فراوانی و انتخاب وابسته به شایستگی و غیره در ژنتیک جمعیت وجود دارند که باعث ثابت نگه داشتن فراوانی ژن مغلوب می شوند!
    حتی امکان دارد ژن مغلوب مفید باشد مثل بیماری هانتینگتون که به صورت غالب است و یعنی نبود این بیماری مغلوب

    1. فرزین سوری

      صحبت شما نافی قضیه نیست. لطفاً با دقت بیشتری بخونید. این که یک جمله غلط باشه یک بحثه و این که یک جمله تمامی حقایق ممکن در مورد یک مسئله‌ی واحد رو در برنگیره و در نتیجه حقیقت غایی و تام نباشه بحث دیگه‌ایه.

  3. ناشناس

    جالب بود ممنون
    سپاس از سایت خوبتون

  4. ن

    چرا ژن مغلوب بیشتر تو ادما خودشو نشون میده؟مثل گروه خونی o با اینکه مغلوبه بیشتر دیده میشه:/

  5. فرزاد

    سلام ، مقالتون منابع نداره ، لطفا منابع خودتون رو معرفی کنید ، و نظریه های نامبرده رو بگید متعلق به کدوم دانشمند هست

    1. فرزین سوری

      از اونجایی که منظورتون احتمالاً در مورد قد و دندون باید باشه، چون بقیش که گمانه‌زنی براساس منطقه، این برای افزایش قد:
      https://www.scientificamerican.com/article/why-are-we-getting-taller/

      این برای کاهش تعداد دندان:
      https://en.wikipedia.org/wiki/Hominid_dental_morphology_evolution

      ضمن این که اینی که اینجا می‌بینید اگر از ابتدا با صبر و آرامش مطالعه کنید، اشاره کرده که این‌ها حدس و گمانه و البته که هیچ‌چیزی در مورد مسیر تکاملی یک گونه حتمی نیست.

  6. kimia

    تکامل خیلی مبحث جالبیه در کل و به صورت همزمان تصاویر زیادی رو تداعی میکنه. یک مثالش اینه که توی بخش تغییرها ناخودآگاه سعی میکردم موارد رو با تصاویر ذهنیم از رمان ماشین زمان ولز تطبیق بدم.

  7. لاتن منیخ

    شما این مطالب رواز کجاجمع کردید

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • مجله سفید ۲: ارتش اشباح

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی

    نویسنده: بهزاد قدیمی
  • سرد

    نویسنده: النا رهبری