انیمیشن: داستانهای شگفتانگیز Extraordinary Tales
دربارهی انیمیشن
به عنوان یکی از کسانی که طرفدار قصههای ترسناک(چه خیالی و چه واقعی) هستم، همیشه وقتی حس ترس کم بیاورم به ادگار آلن پو رجوع میکنم و حدس میزنم تمام کسانی که داستانهای آلن پو را خوانده باشند، احتمالا قبول دارند که آلن پو در سه زمینه بسیار موفق است: «فضاسازی»، «روایت»، «بقیه زمینهها!».
به همین دلیل هر اقتباسی از آلن پو که از پس «فضاسازی» و «روایت» بربیاید را میتوان اثر خوبی قلمداد کرد. از طرفی، بعضا به دلیل پیچیدگیهای فضاسازی(که عمدتا به تکنیکهای زبانی خاص آلن پو برمیگردد) تصویر کردن نوشتههای آلنپو ریسک بالایی دارد و با تقریب بسیار بالایی، اقتباسهایی که قبل از این صورت گرفته انگشت کوچک یکی از پاراگرافهای داستانهای او هم نمیشوند. با چنین پیشزمینهای ندرت پیش میآید که ما از اقتباسهای تصویری آلن پو سراغی بگیریم. اما این بار اسم ستارههای قدیمی ژانر وحشت یعنی کریستوفر لی و بلالاگوسی، و کارگردان هزارتوی پن یعنی دِل تورو، به عنوان راویان انیمیشنی نو، قطعا کنجکاوی هر کسی را برمیانگیزد.
این انیمیشن از پنج اپیزود نسبتا مستقل(اگر اشتراک تِم مرگ را در همه آنها در نظر نگیریم) تشکیل شده که به سبکهای مختلفی، از سبکهای مشابه کمیک گرفته تا متدهای جدیدتر رئالیستیک و یا سبکهای مدرنتر، تصویرسازی و ساخته شدهاند. بنابراین از نظر بصری جذابیت کافی را دارند مگر این که بحث سلیقه در میان باشد. نکته جذاب در مورد این انیمیشن، شکل روایت و بیان هر اپیزود است. به این ترتیب که هر انیمیشن مستقلا راوی جداگانهای دارد و اکثرا هم افراد علاقهمند و خبرهی حوزهی وحشت هستند که توانستهاند تا حد خیلی خوبی، حس هر داستان را منتقل کنند. بنابراین هر اپیزود ترکیبی موفق از یک روایت جذاب و تصویری بسیار هماهنگ با فضای داستان است که همین مسئله دیدن این انیمیشن را لذتبخشتر میکند.
پنج اپیزود اصلی، هر کدام یکی از داستانهای مشهور آلن پو را به تصویر میکشند. اپیزود اول، داستان «سقوط خانه آشر» است با روایت کریستوفر لی که عمده تمرکز این اپیزود، روی روحیات صاحب اصلی خانه، رودریک آشر و وابستگی بیمارگونهاش نسبت به خواهرش و همچنین، روحیات و حالات پارانویاییاش است. اپیزود دوم که با صدای بلا لاگوسی روایت میشود (و مشخصا صدای ضبط شده بسیار قدیمیای هست)، یکی از مشهورترین داستانهای پو، «قلب رازگو» است که با سبک بسیار خاصی ساخته شده و با فضای خاص داستان هماهنگی جالبی دارد. اپیزود سوم، «حقایق پرونده والدمار» است که بیشتر برای بیان دغدغه دور زدن مرگ یا به عبارتی دیگر، به دام انداختن آن در این مجموعه قرار گرفته و راوی آن، جولین سندز است. اپیزود چهارم که با سبکی بسیار رئالیستیک ساخته شده و دل تورو راوی آن است، «چاه و آونگ» میباشد و بیشتر کشاکش یک شخص با فضای خفقانآوری که در آن قرار دارد و تلاشهایش را برای فرار از محکومیت به مرگ، نشان میدهد و در نهایت، اپیزود آخر که تقریبا بدون هیچ دیالوگ یا مونولوگ روایتیست، «نقاب مرگ سرخ» است که کارکرد آن به عنوان بخش پایانی این مجموعه، نشان دادن قدرت مطلق مرگ است و فقط شامل یک یا دو جمله دیالوگ با صداگذاری راجر کورمن میباشد.
ایرادی که ممکن است بتوان به سیر کلی انیمیشن گرفت، کات هاییست که بین هر اپیزود، به گفت و گوی بین ادگار آلن پو در قالب یک کلاغ(استفن هیوز) و مرگ(کورنلیا فونک) در قالب چند مجسمه در یک گورستان، میپردازد. با اینکه این بخش هم از نظر بصری جذابیتهای منحصر به خودش را دارد، اما از نظر دیالوگ و جنبههای داستانی در انتقال مفهوم و بیان اغراق شده و به نظر میرسد که با بیان کلی آلن پو و لحن روایتش تضاد دارد و همچنین باید به عنوان نقطه ضعف به رفرنسهایی که سعی شده در این بخشها به زندگی و علایق شخصی آلن پو داده شود هم اشاره کرد چون که نامتناسب هستند و توی ذوق میزنند. البته به دلیل کم بودن این بخشها نسبت به بدنه اصلی تا حدودی میتوان از این ایراد جزئی صرف نظر کرد.
اشکال عمده این انیمیشن که به طور واضح در تمامی اپیزودهای آن دیده میشود، ضعف تصویر در رساندن داستان به نقطه اوج است. به این شکل که لحظههای بسیار حساس و پرتنش که هنگام خواندن کتاب به شدت گیرا و جذاب هستند متاسفانه در انیمیشن، مطلقا قادر به انتقال حسی مشابه نیستند و همین مسئله تا حد زیادی طرفداران داستانها را ناامید میکند اما از طرفی دیگر همین تصاویر به همراه موسیقی بسیار خوب این اثر، قابلیت فضاسازی فوقالعادهای از کارهای آلن پو داشتهاند و تا حد زیادی میتوانند مخاطبین را مرعوب کنند. در آخر باید به داستانهای انتخاب شده هم اشاره کنیم که به نظر برای کسانی که قبلا آثار آلن پو را نخوانده باشند به اندازهی کافی جذاب هستند و کمک میکنند که ما سر آخر به این نتیجهگیری برسیم که این کار یک اثر قابل احترام است که صددرصد ارزش دیدن دارد.