پنج تئوری دربارهی دنیاهای دیزنی
این نوشتار پنج نظریه مربوط به محصولات دیزنی را بررسی میکند. نظریههایی که نخست، نظریههای هواداری بودهاند، اما شبیه تمام گلسرسبدها، از سر شانس یا ندرتا به خاطر برتری که واجدش هستند- در اینجا منطقیبودن به اندازه کافی- به جایی رسیدهاند که اگر هم سازندگان دوستشان نداشتهباشند، نمیتوانند تکذیبشان کنند و به نوعی این نظریهها بیخ ریششان است.
شماری، اگر نه بسیاری از واکاویهای مرتبط با یک اثر، به طور قابل توجهی موخر از خلق آن صورت میگیرد؛ تا آنجا که هیچ بعید نیست در نگاه اول و -زبانم لال- نگاههای بعدی هم بدیهیاتی نادیدهگرفتهشوند که خود نادیدهگرفتهشدنشان دیدنی است. مثلا یک منتقد سینما بهندرت همان بار اولی که فیلمی را از نظر میگذراند، چشمش به ردپایی کمرنگ از فلان فرقهی ضالهی دلخواهش میافتد. در مورد آدمهای معمولی هم که شاخ و دم منتقد را ندارند، این اتفاق نادرتر است. البته زمرهی دیگری از افراد وجود دارند که وقتی حوصلهشان سر میرود، عوض اعمال معمولتر، راجعبه موضوعی اختیاری فکر میکنند و تا برونداد دلخواه را از آن به دستنیاوردهاند، سر دماغ نمیآیند. اگر این فرآیند را برای یک رسانهی نوشتاری یا باقی رسانههای دیداری و به طور کلی هرجور رسانهای که بشود دوستش داشت تعریف کنیم، حاصل، موجوداتی به نام «نظریههای هواداری» است که ممکن است مورد تایید سازندگان اثر مزبور قرار بگیرند یا خیر.
حالا، که باید ارتباطی میان پیشدرآمد و خود درآمد، یعنی آنچه در باقی خطوط خواهد آمد، وجود داشتهباشد این نوشتار پنج نظریه مربوط به محصولات دیزنی را بررسی میکند. نظریههایی که نخست، نظریههای هواداری بودهاند، اما شبیه تمام گلسرسبدها، از سر شانس یا ندرتا به خاطر برتری که واجدش هستند- در اینجا منطقیبودن به اندازه کافی- به جایی رسیدهاند که اگر هم سازندگان دوستشان نداشتهباشند، نمیتوانند تکذیبشان کنند و به نوعی این نظریهها بیخ ریششان است.
۵. تارزان برادر آنا و السا ست
این نظریه از حیث ساختار، یک جور نظریهی هندی است؛ یعنی همانجایی که هر یارویی با هر یاروی دیگر خواهر و برادر از آب درمیآیند و برادر مورد نظر در هرکدام زوجها اول فیلم تیر میخورد و و آخرش میمیرد. صرفنطر از مورد اخیر، به همان ترتیب تارزان از یک سال قبل از قرن بیست و یکم با آنا و السای پانزدهسال بعد خویشاوندی بسیار نزدیکتر از تاریخ خلقتشان دارد. جریان چیست؟ مگر پدر و مادر آنا و السا کشتیشان و نتیجتا کشتیهایشان غرق نشدهبود؟ عرض کنیم که نخیر. دستکاری کوچکی در روایت Frozen وجود دارد، مبنی بر تولد تارزان روی کشتی مذکور و متعاقبا نجات سهنفرشان؛ چرخیدن و چرخیدن و چرخیدن تا بقدر کافی از آبهای اسکاندیناوی و آنچه Frozen برایمان تعریف میکند دور شوند و برسند به جنگلی که تارزان توی آن از درختها آویزان شود و پدر و مادرش اینبار، جدی جدی لقمهی چپ پلنگ شوند و تارزان بشود برادر کوچولوی آنا و السا.
۴. نامادری سفیدبرفی نامادری راپونزل هم هست
طبیعتاً کار که به معصومیّت دختربچههای مادرمردهای که پدرشان تجدید فراش کردهاست میکشد، پیازداغ قضیه یک خُرده زیاد میشود؛ مثلاً با قساوت تمام نگاشته یا مصوّر شده که حیوانکیها بالفرض نمیتوانند مهمانی بروند و بزنند و برقصند، طوری که واقعاً دل آدم کباب میشود؛ حالا بگذریم از اینکه ماها هم که نامادری- یا حداقل نامادری که جنسش خراب باشد- نداریم وضعیتمان مشابه است. نظریهی چهارم مالِ همین نامادریهاست و به طور دقیقتر مال دوتایشان که در واقع یکی هستند. انگار کاشف به عمل آمده که مامان گاثلِ راپونزل توی انیمیشن Tangled همان نامادری سفیدبرفی است؛ نشان به آن نشان که قیافههایشان با تقریب خوبی عین هم است و صدالبته جفتشان زنان جوانِ ترگل و ورگلماندهایاند؛ جز اینکه ملکه بعدها کشف حجاب کرده است.
۳. داستان علاالدین در آیندهی دور اتفاق میافتد
مگر غول چراغ جادو، با صدای رابین ویلیامز مرحوم، با صدای کسی که به طور معمول میگوید: با صدای رابین ویلیامز مرحوم، ده هزارسال توی چراغ گیرنیفتادهبود؟ با معلوم بودن مبدا زمان مذکور بر اساس افاضات غول که مصر است قرن سوم قمری را دیده، پی میبریم که داستان علاالدین لطفکند باید توی سالهای 10300 ه.ق رخ بدهد. وگرنه غول میبایست در زمان سفر کردهباشد که راستش، تئوریِ پُست آپوکالیپتیک بودنش بیشتر میچسبد. فرض کنید وقتی میخواهیم داستان علاالدین را تعریف کنیم، اینطور شروع کنیم که «بعد از آخرین جنگ جهانی به وقوعپیوسته» که این میتواند با صدای رابین ویلیامز یا کسی که به طور معمول میگوید: «با صدای رابین ویلیامز» و گاهی از جنگهای هستهای و آرماگدون حرف میزند باشد. سوای از اینکه چشمهای شنونده چهار تا خواهدشد، احتمالا تذکر خواهد داد که: «علاالدین کجا و جنگ جهانی کجا؟» و آنوقت شما برایش توضیح میدهید که داستان مذکور نهتنها مرحلهای از پیشرفت گونهی غولهای چراغ را به عینه دیده که قابلیت سفر در زمان را به آنها میدهد، که مربوط به تاریخی بسیار دورتر میشود و علاالدین و جاسمین با آن ریخت و لباس، مردمان گذشته که نیستند هیچ؛ بلکه از ما نیز پیشرفتهترند. در این مورد حرف اینشتین پربیراه نیست که میگوید:«من نمیدانم جنگ جهانی سوم چگونه به وقوع خواهد پیوست، اما میدانم که مردم در جنگ جهانی چهارم با چوب و سنگ به جنگ هم میروند!» سر و وضع آیندگان ما که اینطور نشان میدهد که سیر فرگشت انسان بیشتر از آنکه خطی باشد شبیه یک دایره است و دوری باطل را طی میکند، وگرنه چطور ممکن است دوباره جلیقهی خالی و شلوار حرمسرا مد بشود؟
۲. جین از نوادگان بل است
اولاً همه فیلمهای دیزنی در یک جهان و یک خط زمانی سیر میکنند و همگیشان که ماشاءالله کم هم نیستند، یک جورهایی به هم مرتبطند. ( این گزاره، در واقع جایش توی نظریهی اول است) مثلا مجسمهی پومبا توی گوژپشت نتردام پیدا میشود یا شست پای تارزان میرود توی چشم بِل، جدّ معشوقهاش. مثلا وقتی کسی جِین، عیال عالیهی تارزان را قسم میدهد که «فلانی، سرِ جدّت» منظورش سرِ قهوهای بِل، دختر خوشگلهی Beauty and the beast است یا با یک دو دوتا چهارتا آنا و السا هردو میشوند خواهر شوهرهای نوادهی زنِ شاهزاده آدام (اسم واقعی دیو هم خودش بحث جدایی دارد که آیا در شناسنامهاش هم همان آدام است یا چون تازه آدم شدهاست سر به سرش میگذارند و گذشتهاش را توی سرش میزنند؟)
حالا بر چه حسابی میگوییم بل و جین فامیلاند؟ هر دو دختر علاقهمندی عجیب و غریبی به مردان خشن دارند. این علاقه از این عشقهای ضالهی امروزی نیست و معشوقهها تمام هم و غمشان این است که شوهرهایشان متمدن شوند و جلوی همسایه و فامیل آبرویشان را نبرند. انگار جین، تمام این خصوصیات را -به علاوهی سلیقهاش در لباسپوشیدن- از جدش به ارث بردهاست.
۱. نظریهی جهانی دیزنی
اگر یکی از فیلمهای دیزنی احیانا نمای بالای خیابانی را نشانتان داد، حتما فیلم را نگهدارید و بگردید دنبال شخصیتهای فیلمهای دیگر. بدون شک چندتاییشان را آنجا در حال قدمزدن میبینید. چون مرام شخصیتهای دیزنی طوری است که حتی اگر با همدیگر نسبت فامیلی هم نداشتهباشند، کارتونهای همدیگر را رها نمیکنند، عین فامیلهایی که اگر گوشت همدیگر را بخورند استخوانهای هم را دور نمیریزند.
نظریههای بسیار دیگری هم در این مقوله نمیگنجند و شاید آنقدر که باید و شاید معروف نبودهاند، وگرنه نظریههای بدی نیستند. توطئهی دستجمعی سازندگان کارتونهای دیزنی نمیگذارد کسانی که میاندیشند حوصلهشان سر برود، همینطور حوصلهی خودشان که ناچارند به شیطنتهایی که کردهاند اعترافکنند.
(از اینجا میتوانید پیگیر تئوریهای دیگر دنیای دیزنی باشید +)
-
خیلی خوب بود کیانا 🙂
-
بسیار جالب بود. حتی در مواردی انیماتورهای دیزنی از انیمیشنهای گذشته پلانی را نعل به نعل کپی و در انیمیشن دیگهای فقط با تغییر کاراکتر قبلی به کاراکتر جدید بازسازی میکردن.
-
ام به نظرم خوب و جالبه
-
من همیشه دوست دارم از حقیقت سر در بیاورم و این چیز ها برام خیلی جالبه
-
من همیشه دوست دارم از حقیقت سر در بیاورم و این چیز ها برام خیلی جالبه
-
هم مطلب هم طرز بیان شما عالی و جالب بود.
-
خوب بود اما به نظرم بل از نوادگان جین!
-
یه اشتباه تو خبر هست. نامادری سفید برفی نامادری راپونزل نیست. چون اسم نامادری سفید برفی گریمهیلده هست و اسم نامادری راپونزل گاتل هست. در ضمن در سکانس های پایانی انیمیشن گیسو کمند، بعد از کوتاه شدن موهای راپونزل، گاتل به عجوزه تبدیل شد و بعد از برج سقوط کرد و پودر شد.
-
سفید برفی قبل از گیسو کمند بودا. فرضا اگه یکی هم باشن گاتل تو گیسوکمند میمیره دیگه. گیسو کمند بعد از سفید برفیه
-
-
عالی خیلی خوب بود هم توضیح و هم فن بیانتون
-
خیلی خوب بود😊
-
واقعا دمت گرم چیزهای جدیدی یاد گرفتم
-
عاشقتم خیلی آلی بود یس
-
عاشقتم خيلي خؤب بؤد
-
تارزان برادر السا و آنا نیست کاملا غلط چون اصلا در فیلم فروزن نیامد
-
سلام، من در سایتی دیدم که گفته بود کارگردان فروزن(السا و آنا) گفته مردم شایعه درست کردند ولی فکر میکنیم هست 😐 هیچی معلوم نیست ولی این قطعی هست که پدر و مادر السا و آنا پسری به نام (تارزان) ندارند
ولی از نظر من خوبه که تارزان برادر السا و آنا نیست واگه پدر مادرشون زنده بود خیلی جذاب میشد و در فروزن سه السا و آنا پدر و مادرشون رو پیدا میکردند 🤗🙂 و این هم بگم که انگار پدر و مادر السا و آنا برای عروسی راپونزل نرفتند و برای اینکه قدرت السا چگونه بوجود آمده به دریای سیاه رفتن و رودخانه آتاهالان تا حقیقت رو بفهمند. پدر و مادر السا و آنا اصلا چهرشون هم شبیه به والدین تارزان نیست 😐🤗 -
👍🏻
-
خوب پس برادرش نیست :]
-
-
سفید برفی قبل از گیسو کمند بودا. فرضا اگه یکی هم باشن گاتل تو گیسوکمند میمیره دیگه. گیسو کمند بعد از سفید برفیه
-
😐✨
-
من که سر در نیاوردم 🤷🏻♀🤷🏻♀🤷🏻♀🤷🏻♀
-
یه تئوری دیگه هم هست که میگه السا و آنا باهم خواهر نیستن درواقع خواهر ناتنی هم دیگر هستن و خواهر واقعی السا راپونزل(گیسو کمند) هستش😁
-
بدخیلی زشت
-
من تئوری فروزن و دقیق تر بهتون میگم
دقیق ترش اینه که مامان بابای السا و انا در اصل مامان بابای تارزان هم هستن و تارزان داداش کوچک الساست حالا قضیه اینه که موقعی که والدین السا و انا با کشتی میرن میفهمن که مامان السا حامله است و بابای السا یه خونه درختی میسازه که زنش تارزانو اونجا به دنیا میاره و اگه کارتون تارزانو دیدیه باشید یادتون هست که یه ببری توش بود اون ببره والدین السا و انا رو میخوره و گوریلا تارزانو بزرگ میکنن . -
زشته
-
خیلی خوب بود زیاد تر الس ا وآناx😘😍💋❤
-
من اصلا نفهمیدم
-
هزار تا تئوری دیگه هم در مورد کارتونای دیزنی هست
مثلا انیمیشن رایا، موانا، فروزن، پری دریایی همه با هم ارتباط دارند اگه میخواید تئوریشونو بخونید گوگل سرچ کنید:)
عحیب ترینشونم تئوری السا و سیسو هست که هر دو یه نفرن؛-؛ -
نظریه ی ۱ بل عکسش در صبح هست و نور خورشید بیشتر از عکس هست