انیمه: بمبی که انسان است Dimension Bomb
متصدیان مدرسه معتقد بودند دیدریم مسئلهی سطحی کودکان تنبل و کودن است. اما حقیقت چیز دیگری بود. حقیقت رویاپنداریهای ما یک لحظه بیرون پریدن از واقعیت نخواستنی آن روزها بود و حقیقت آن مدرسهسالاری و نظامیگری مربیان، این ماهیت گستاخانهی دیدریم بود. رویاهامان، تکالیف شبانه نبود که از زیر دستشان رد شود. بر آنها تسلطی نداشتند.
دیوید فاستر والاس: فراموشی
مسألهی انتخاب جایگزین
دیدریم به دنبال یک لحظه گسستن از واقعیت تخت و فرسایندهی روزمره شاید اولین گریز/چارهجویی ذهن خلاقهی بشر بوده باشد. لحظهای به بیرون از اینجا و الان نقب زدن برای در امان ماندن از پراشههای تیز لحظهی خطیر سوءِکارکرد واقعیت موجود. برای جایگزینی واقعیت دومی که منطقش در افق دیدی مجزا و در گفتوگوی ما با لبههای لغزان دنیایی در کرانهی جکاینهای روزمرهمان شکل میگیرد.
تابع دیدریم همواره تابع گریز از تسلط واقعیت نخواستنی و تحمیلشدهی موجود است. لحظهی درخشانیست که انسان محاصرهشده با ساختارها و اسلوبهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی فردی، پادگانهای به خارج مییابد. روزنهای به بیرون از این اجسام سیاه «واقعیت عینی» و «سیستم» که جامعهی بشری را بسیار بار در خودشان منعکس میکنند. لحظهی نارسایی وایتنویز ممتدیست که حاصلش(حاصل این نارسایی) یک جور شنوایی متفاوت خواهد بود. به دور از اختلال شنوایی حاصل همهی واهههایی که صدایشان تا قبل از این همیشه به گوش میرسیده.
دیدریم به مثابه آشوب است. شورش برای در واقعیت دیگری زیستن. در واقع مسأله، انتخاب است. انتخاب و اختیار داشتن، شالودهی هر واقعیت جایگزینیست.
مسأله اما همیشه برتری آن واقعیت جایگزین بر واقعیت موجود نیست. مسأله، اندیشهی آرمانشهری که در آن ابرقهرمانهای بالدار یا ضدگلوله باشیم، نیست. میتواند باشد! … اما کنش دیدریم، کنشِ انسانیست که بین چرخهای کاهندهی سیستم گیر افتاده، چارچوبهای بروکراسی انسانی، روزمرگی، وحشتهای مدام و هر آنچه که انسان را لحظهای به اینجا و در این لحظه نبودن سوق میدهد، میفرسایدش. و آن لحظه، همان لحظهی «در ماشین کاهندهی واقعیت بیرونی بودن».
نیروانای دیدریم اما در افقهای آنارکی و آزادی محض فردی ظهور میکند. آنجا که رویاپنداریهایتان شبکههای پنهان و خانههای امنی برای تعبیهی واقعیت شخصیتان میشود. مرزهای آن مختصات بیرونی صُلب، خم میشوند و روایت هر شخص، خشمها و ترسها و ناکامیهایش توی این مرزها هویت میپذیرند.(چشمهایش رو به آن دنیای دیگر را میسازند.) به بیان دقیقتر دیدریم، ایدهی جکاوت کردن از سوییچ دنیای حاضر و اتصال به سوییچهای دستساز شخصیست. ایدهای که واپاشههایش را میتوان در ادبیات سایبرپانک دههی هشتاد میلادی(و به خصوص نورومنسر ویلیام گیبسن) به خوبی دید. جایی که اینترنت و شبکهی جهانی، رویای دستهجمعی پناهجویان روزمرهی آمریکاست. پنلی برای دیدریم دستهجمعی.
Dimension Bomb لحظهی انقطاع و(بعد) اتصال کودکی از لحظهی صفر حرکت مکان و زمان به لحظهی بدیلی پرتنش است که به لحاظ بصری تجربهی کمنظیری از رویاپنداری در لحظهی سر باز زدن از واقعیت پیش رویتان خواهد گذاشت. دیمانسیون بمب در واقع پسربچهایست که توسط دختربچهی دیدریمهایش احضار میشود و پرشش به جهان دخترک، انفجار آن جهان است.
همین الان بیست دقیقه انفصال از حال و حالای جهانتان را با دیدریم پسربچه/بمب میانبعدی قصه همراه شوید و انفجار لحظه و جایی جز این را تجربه کنید.
-
این انیمه رو نه جایی میشه دانلود کرد و زیرنویسش موجوده
اگه جایی رو میشناسین معرفی کنین