کتاب: کمپ کانسنتریشن

2
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد
نویسنده: تاماس دیش
ژانر: علمی‌تخیلی
سال چاپ: ۱۹۶۸

علمی‌تخیلی‌های آلترناتیو (۲): کمپ کانسنتریشن Camp Concentration

تاماس دیش به خاطر جسارتِ روشنفکرانه و شیوه‌گراییِ دور از دسترس روایت‌هایش، یکی از قدر-نایافته‌ترین نویسندگان علمی‌تخیلی است. نویسنده‌‌ی طنز سیاه، ادبیت و خشم شهری، متولد 1940 ایالت آیوای آمریکا، در محیطی کاتولیک بزرگ شد. عاشق شعر بود و در جوانی پیش از اینکه نخستین داستانش را بفروشد، شغل‌های مختلفی از جمله کتابفروشی، کپی‌رایتری و کار در اپرا را پیشه کرد. همراه با جنبش موج نوی علمی‌تخیلی در بریتانیا چند رمان منتشر کرد که معروف‌ترین آن‌ها Camp Concentration است. بعدها با نوشتن رمان‌هایی مثل 334 و On Wings of Song تحت‌تاثیر بحران نیویورک دهه‌ی ‌هفتاد، به تم‌های جامعه‌ی شهریِ فروپاشیده در آینده‌ی نزدیک پرداخت.
در فضای این رمان‌ها اقتصادِ آمریکا در بحران و بسیاری از ایالت‌ها تحت حاکمیت تندروهای مسیحیِ سرکوبگرند. شخصیت‌های او آدم‌هایی منقاد شده و عاشق هنر- در مالیخولیای خاموشِ حواشیِ این فروپاشی اقتصادی به دنبال رستگاری‌اند. دیش به کرات از عناصر وحشت، فانتزی و قصه‌ی پریان برای غنای آثارش استفاده می‌کند. او در رمان‌های مهمش از تصویر پیشرفت‌های تکنولوژیک آینده‌ی نزدیک فاصله می‌گیرد و در عوض روی وضعیتِ اقتصادی-اجتماعی دیستوپیا تمرکز می‌کند. شخصیت‌های او در فضای این متوسط‌الحالیِ سرکوبگر به موسیقی کلاسیک و اپرا وسواس دارند، اسیرِ رویای پرواز هستند، در بلوک‌ها و مجتمع‌های مسکونی عظیم درگیر ماجراهای پوچ و تاریک می‌شوند. همه این‌ها در کنار نگاه هجوآمیز و خشمگین دیش، ترکیب متمایزی می‌سازد که او را از نویسندگان نسل نو علمی‌تخیلی دهه‌ی شصت میلادی متمایز می‌کند. او روی نویسندگانی مثل ویلیام گیبسون و جک وومک بسیار تاثیر گذاشته است. از او مجموعه مقالات، کتاب اشعار، یک اثر اینتر اکتیو، اپرا، رمان‌های وحشت و وفانتزی به جا مانده، در اوایل دهه هشتاد، یکی از کتاب‌هایی که برای کودکان نوشت، به یکی از محبوب‌ترین‌های آن دهه مبدل شد: توستر شجاع کوچولو. دیش در چهارم جولای 2008 در آپارتمانش در سن 68 سالگی با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داد.


 درباره‌ی کمپ کانسنتریشن


thomasmdisch2

خشم و طنزسیاه این اثر(نوشته‌شده در اوج جنگ ویتنام) نمونه‌ای کمیاب در ژانر علمی‌تخیلی است. این داستانِ هجوآمیز و تاریکِ مردی است که به همراه عده‌ای دیگر در کمپی زیرزمینی در کلرادوی آمریکا قرار است با تزریق دراگی به نام «پالادین»، به نابغه تبدیل شوند. ما چیز چندانی از زندگی پیشین این زندانیان که در سلول‌های بسیار تمیز ، خالی و در باز روزگار می‌گذرانند، نمی‌دانیم. آن‌ها در این دنیای زیرزمینی به هنر روی می‌آورند. به کتابخانه و سن تئاتری دسترسی دارند. اما به دام افتادند. اما آیا کمپ کانستریشن رمانی مشابه گل‌هایی برای الجرنون است؟ نه احتمالا. رمان در روزنوشت‌های شخصیت اصلی لویی می‌گذرد، این متن‌ها توسط مسئول کمپ(شخصیتی میفستوفلس‌وار) بازبینی شده‌اند و متن اصلی در دسترس نیست. همچنان که شخصیت اصلی و بقیه‌ی زندانیان در اثر تزریق به جنون نزدیک می‌شوند، در وسواسی مرگبار و خودویرانگرانه نسبت به کیمیا و دکتر فاوست گرفتار می‌آیند، رابطه کیمیاگری و هنر را جستجو می‌کنند. به زودی درمی‌یابیم که صحبت از کیمیا در این اندیشکده-کمپِ تحت کنترلِ نظامیان، در واقع شاید یک زبان سری برای آن‌هاست .اما  پلات این رمان، گریز از زندان نیست. فیزیک‌دان هسته‌ای آلمانی‌تباری که خود نیز آلوده به این ویروس است، با دسته‌ای دانشجویان برای کنترل وضعیت جنونِ ساکنان کمپ به آنجا وارد می‌شوند و به تماشای فروپاشی شخصیت‌ها می‌نشینند. فصل دوم رمان شعر- روایتی تکه‌پاره است که راوی در حال بی‌خودی آن را نوشته.


بخشی از رمان


زندان، موتیفِ مکرر رمان‌های دیش است. در این‌جا در بخشی از روزنوشت‌ها، لویی(شخصیت اصلی) به وضعیت کمپ، نبود عناصر طبیعی و سمبول‌های که یادآور دنیای بیرون‌اند اشاره می‌کند. در این توصیفات کمپ دیگر جایی که او در آن محبوس است(یعنی کمپ الکمیادس) نیست، بلکه تصویری از وضعیتی انسانی است. جایی که زندان سلطه دنیای بیرون و زندان روح یکی می‌شوند و کمپ به مدلی از دنیا تبدیل می‌شود. در این هجو تاریک تمثیل غار افلاطون اشیا و نشانه‌ها معنای خود را از دست می‌دهند و تنها جنون باقی می‌ماند.

The absence of natural symbols. To enumerate absences: the sun, and attendant phenomena; colors, any but those we have spread upon the walls, or that we are wearing, any that we have not had to imagine as a condition of their existence; cars or ships or carts or blimps or any visible means of transportation (we go everywhere we go in elevators); rain, wind, any of the arbitrary signs of climate ; a landscape (how rich to the senses would seem even a Nebraska prairie -less, even endless desert), a seascape, a sky ; trees, grass, soil, life -any life but our own dwindling existences. Even such natural symbols as can yet be found among us -such antique simplicities as doors or chairs or bowls of fruit or water jugs or castoff shoes -seem to take on a wholly hypothetical character. Eventually, one supposes, the environment will simply fade away. (This is my observation only by way of confirmation; Barry Meade originated it”

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات
  1. گینکو

    شت!

  2. فرزانه. پ

    ریویوی خوبی بود روی یکی از بهترین رمان های دوره ی پسا-طلایی علمی تخیلی. گل هایی برای الجرنون هم مثل همین رمان، به موضوع افزایش هوش و اخلاقیات آزمایش های علمی می پردازه. مثل این که این موضوع هیچ وقت کهنه نمیشه، از فرانکنشتاین گرفته تا کمپ کانتسنتریشن، بایواتیکس و اخلاقیات آزمایش روی انسان ها به عنوان موش آزمایشگاهی همیشه یه بخشی از ذهن ما رو درگیر می کرده.
    ریویو به نظرم ساختار عالی و روانی خوبی داشت. اطلاعاتش به اندازه بود و تو ورطه ی تکرار بیش از حد نیفتاده بود. تنها خرده ای که میخوام ازش بگیرم، ترجمه نشدن بعضی عبارات، مثلا عنوان کتاب ها بود که باعث می شد دیدگاه نویسنده به ترجمه یکدست نباشه. برای مثال گل هایی برای الجرنون تنها به فارسی نوشته شده بود درحالی که اسم کمپ کانسنتریشن و حتی بخش اول رمان هم ترجمه نشده بود و ای کاش می شد. به جای نوشتن کمپ کانستریشن به انگلیسی می شد ترجمه ی فارسی عنوان رو گذاشت و توی پرانتز بعدش انگلیسی ش رو برای کسایی که میخوان سرچ بیشتری بکنن گذاشت.

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • شومنامه‌ی تبر نقره‌ای

    نویسنده: بهزاد قدیمی
  • خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی

    نویسنده: بهزاد قدیمی
  • مجله سفید ۱: هیولاشهر

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید