بلید رانر ۲۰۴۹ درباره‌ی اندرویدها نیست، درباره‌ی بتن است

2
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

در دنیایی  Blade Runner 2049 تمام الگوهای مالکیت عوض شده: مالکیت بر سیاره زیر سوال است چون طبیعتی باقی نمانده و آخرین درخت‌ها هم رفته‌اند، خاک رادیواکتیو شده و اقیانوس وحشی شده و آب و هوا هم توجهش را به زندگی از دست داده و میل به یخبندان پیدا کرده.

بلید رانر ۲۰۴۹  درباره‌ی بتن است. تماشای این فیلم تجربه‌ای‌ست مشابه با گذر کردن از دالان‌های موزه‌ی بتن. ساختمان‌های بتنی غول آسای لس آنجلس با هندسه‌های گوشه‌دار  و فیلترهای سبزآبی و وگاسی قرمز و متروکه و صحرایی با یادمان‌های بتنی فروپاشیده و سدهایی که با فرم‌های بی‌روح‌شان در برابر دریایی پیش‌رونده ایستاده‌اند و پل‌های بتنی گیرافتاده در بین مه‌دودهای خاکستری و حتی پژوی پرنده‌ی آینده‌نگرانه‌ی مامور K که نمایی بتنی دارد. وقتی دنیس گسنر(فیلم‌بردار ۲۲مین و ۲۳مین و ۲۴مین جیمزباند) از دنی ویلنو پرسید که چه تصوری نسبت به فضاسازی بصری بلید رانر ۲۰۴۹ دارد، فقط شنید: Brutal. کلمه‌ای در حدود معنایی زبر تا خشن. به همین خاطر فکر گسنر سریعا به سمت لندن رفت. به فضاهای شهری ساخته شده بعد از جنگ جهانی در لندن با معماری بروتالیست اوائل قرن بیستم (گرچه در نهایت فیلم با دلایلی مشابه در بوداپست فیلم‌برداری شد).

سیتی‌هال بوستون نمونه‌ای از معماری بروتال منطبق بر Béton brut
سیتی‌هال بوستون نمونه‌ای از معماری بروتال منطبق بر Béton brut

بعد از جنگ جهانی دوم با ظهور معمارانی نظیر لوکوربوزیه فرانسوی و گلدفینگر بریتانیایی، بتن ارج و قربی ویژه پیدا کرد. برای این نسل معماران «beton brute» (به فرانسوی یعنی سیمان خام) شمایلی بود که برای توسعه‌ی سریع قرن بیستم انتخاب شد. بتن شاید نماد صداقت بود چون ظاهرا پوسته‌ی یک سازه‌ی بتنی دقیقا همان‌چیزی را نشان می‌دهد که در طبیعتش است. متریالی بدون نیاز به هیچ تزئین اضافه که قرار بود دنیا را عوض کند. دولت‌ها هم به بتن علاقه‌مند بودند. بلوک‌های مسکونی دولتی و مراکز خرید تازه یکی یکی در شهرهای اروپا سر برآوردند (چه در انگلیس و فرانسه و چه در شرق و شوروی). توسعه‌های بتنی سریع‌السیر صدایی شبیه حاکمیتی قدرتمند و کمالگرا می‌داد که در حال حرکت به سمت آرمان‌شهر است. بتن البته مزیت‌های دیگری هم داشت. بتن شکل‌پذیر بود و می‌توانست بر اساس فرم مورد‌نیاز معمار، سازه‌هایی به شدت‌ کاربردی بسازد. در برابر آتش به خوبی مقاومت می‌کرد. نسبتا ارزان‌ بود و… . به همین سبب بتن دومین ماده‌ی پر مصرف دنیا شد (بعد از آب). ولی اولین ساکنان ساختمان‌های بتنی ظاهرا مدرن ولی خشک قرن بیستم، از مشکلات سلامتی که بتن بهشان تحمیل کرده می‌نالیدند. مردم در این خانه‌های بی‌روح تا آن‌حد احساس افسردگی می‌کردند که گاهی بی‌خانمانی را به این خانه‌ها ترجیح می‌دادند و بعضی از این برج‌های غیرانسانی متروکه می‌ماندند. بتن بر خلاف فولاد که واضحا زنگ می‌زد، به طرزی نامرئی فاسد می‌شد. زوال بتن در درونش اتفاق می‌افتاد و هرگز با اطمینان نمی‌شد درباره‌ی استحکامش از بیرون نظر داد. معماری بروتالیست رفته‌رفته نماد بی‌توجهی به وجه انسانی شهر شد چرا که این برج‌های بتنی تازه‌ساز بی‌توجه به ملاحظات معماری و اجتماعی و تاریخی در بافت هر محله‌ای، با خودخواهی و غرور فقط فرم‌های مطلوب خودشان را تکرار می‌کردند. در عمل آن صداقتی که مدنظر معماران مدرن بود فقط وقتی اتفاق افتاد که مردم معترض با اسپری به جان دیوارهای بتنی افتادند و هر جا که خلائی احساس کردند، گرافیتی کشیدند.

 

برج ترلیک لندن
برج ترلیک لندن

در واقع محال است که به بتن فکر کنید ولی به حاکمیت فکر نکنید. بتن تلاشی بود برای ملت‌سازی‌های قرن بیستم. وقتی به بتنی‌های یکدست گوشه‌گوشه‌ی یوگسلاوی یا همین بوداپستی که Blade Runner در آن فیلم‌برداری شده، فکر کنید بهتر متوجه این تلاش می‌شوید. مردم گاهی اینقدر از این سازه‌های سرد خسته می‌شدند که با خشم در پی خرابی‌شان می‌ماندند ولی خراب کردن یک ساختمان بتنی کار راحتی نیست. هر تلاشی برای تخریب یعنی تحمل حجم زیادی از مخروبه و زائده‌های بی‌مصرف. نعش سازه‌های بروتالیست شرق اروپا حتی از نعش اتحاد جماهیر شوروی هم سنگین‌تر و متعفن‌تر بود. بتن‌های سرطان گرفته، لکه‌های سولفات شده. ستون‌های گلسنگ‌بسته و خزه گرفته. جالب اینجا بود که این بتن‌های لخت بر خلاف فولاد هر روز که از عمرشان می‌گذشت مستحکم‌تر می‌شدند و بیشتر علیه تخریب مقاومت می‌کردند. مردم آینده‌ی حکومت‌های خودکامه را خاکستری‌ای به رنگ بتن می‌دیدند. چرا که بتن در ابتدا و قبل از شکل‌گرفتن به غایت انعطاف‌پذیر بود ولی وقتی که ساخته می‌شد تو شک می‌کردی که این تو بودی که این خشونت و زبری را موجب شدی یا همین معماری ظالمانه بوده که تو را موجب شده. چه کسی کنترل کرده و چه کسی کنترل شده؟

یکی از نماهای شهری از معماری بروتالیست بلید رانر ۲۰۴۹
یکی از نماهای شهری از معماری بروتالیست بلید رانر ۲۰۴۹

همین مساله فارغ از ظاهر علمی‌تخیلی،‌مساله‌ی اصلی بلید رانر ۲۰۴۹ است. کورپوریشنی تحت مالکیت «والاس» وارث کورپوریشن «تایرل» شده و با تلاش مضاعف‌تری می‌خواهد انسان‌نماهای برده‌تری بسازد که از انسان‌نماهای تایرل بارها فرمانبرترند.

من فرشته‌های خوب می‌سازم

                               والاس

در دنیایی  بلید رانر ۲۰۴۹ تمام الگوهای مالکیت عوض شده: مالکیت بر سیاره زیر سوال است چون طبیعتی باقی نمانده و آخرین درخت‌ها هم رفته‌اند، خاک رادیواکتیو شده و اقیانوس وحشی شده و آب و هوا هم توجهش را به زندگی از دست داده و میل به یخبندان پیدا کرده. مالکیت بر شهر هم مورد ابهام است چرا که در دنیای بلید رانر ۲۰۴۹ دولتی نیست و پلیس صرفا اسباب‌ اراده‌ی کورپوریشن‌هاست. حتی اشیای خانه‌ی مامور K همگی وهم‌هایی خریداری شده و هولوگرام‌های سه‌بعدیِ تجاری‌اند. K حتی مالک خاطرات و احساساتش نیست و صرفا مصرف‌کننده‌ای ایده‌آل و تنهاست در معرض شعارهای تبلیغاتی رنگارنگ که در نویز سفید و بخارآلود دود‌ه‌ها گم می‌شوند. بلید رانر ۲۰۴۹ بیشتر از این که یک معمای پلیسی باشد، یک داستان بتنی است درباره‌ی تلاش نافرجام یک فرد بر مالکیت بر سیاره و شهر و خانه و خاطرات و احساساتش. جستجویی کافکائسک درباره‌ی بیگانگی مامور k با جهان پیرامونش و درماندگی او برای یک مبارزه‌ی واقعی علیه قدرت.

وگاس مخروبه در بلیدرانر ۲۰۴۹
سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات
  1. امیر

    مثل همیشه خوندنی و پر و پیمان بود ایدروم جان
    خدا حفظت کنه بشر 🙂

  2. ناشناس

    بتن بدرد ساختمان سازی نمی خوره که، ساختمان باید با تف و گل بیاد بالا البته توی ایران، این همه تحقیق درباره سازههای بتنی و برای بهینه سازی سیستم های تهویه اینجور جاهاهم کشکه، کاشکی ماهم یک سازه داشتیم که روش فیلم بسازیم البته داریما سازه های مسکن مهرمون نمونه خوبیه

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • سرد

    نویسنده: النا رهبری
  • رزونانس

    نویسنده: م.ر. ایدرم
  • خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی

    نویسنده: بهزاد قدیمی
  • مجله سفید ۲: ارتش اشباح

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید