بتمن شرور بیشتر با عقل جور در میآید
چند دههای میشود که بتمن قهرمان داستانهایش بوده و کارش علیالدوام، نجات گاتهام از شر مجانین و قاتلین بوده است. ولی اگر آن شنل مشکی و هدف شرافتمندانهاش را از او بگیریم، بتمن در واقع وحشتآور است؛ یعنی به قولی بتمن کسی است که همانقدر که جلوی شرارتها و خسارتها را میگیرد، خود میتواند مسبب آنها باشد. از زاویه دید قرن بیست و یکمی اگر نگاه کنیم، از دید دوره و زمانهای که خطرناک بودنِ عدالتهای خودسر و ویجلنتیهای بیقانون دیگر مسجل شده است، اعمال بروس وین، چندان توفیری با جنایات جوکر ندارند و آنقدرها معقولتر یا ایمنتر از آنها به نظر نمیرسند؛ و در کمیک جدیدی از بتمن، قرار هم نیست اینطور باشند.
در کمیک بتمن: شوالیه ی سفید، نویسنده و تصویرگر شناخته شده، شان مورفی(که از کارهای دیگرش میتوان The Wake و Punk Rock Jesus را اسم برد)، نسخهای از گاتهام را با مشکلات واقعی جهان مدرن خلق کرده، و بعد این مشکلات را با بدل ساختن بتمن به شرور داستان حل کرده. چطور؟ در جهان موازیِ این مینی سری، این جوکر است که حالا که جنونش درمان شده، بروس وین را به مثابه قسمتی از چرخهی فاسد جنایت شهر میانگارد و تصمیم به متوقف ساختن او میگیرد.
مورفی میگوید:« هدف اصلی من این بود که در عین خنثی کردن کلیشهها و عناصر همیشگی کمیک بوکی، گاتهام را از یک شهر کمیکی به یک شهر واقعی تبدیل کنم-شهری که با همه مسائل مدرن، از جنبش مدنی اخیر سیاهان(black lives matter) تا زیاد شدن فاصلهی طبقاتی دست و پنجه نرم میکند، ولی به جای نوشتن کمیکی دربارهی فاصلهی طبقاتی، این ایده ها را به جوکر دادم، که خودش رهبر یک نوع جنگ رسانهای علیه طبقهی اشراف گاتهام شود و حمایت مردم را به مدد مشاهدات تیزهوشانهاش و قدرت بیان نافذش، جلب خود کند.»
با وجود این که حالا نقش بتمن و جوکر معکوس شده، نفس وجود قهرمانان و شرورانی که نبردشان، پاسخی به شرایط سیاسی روز باشد، از مشخصات همیشگی بتمن بوده است. تقریباٌ هشت دهه است که جوکر و شوالیهی سیاه با یکدیگر، چه در کمیکها و چه روی پرده یا تلویزیون رو در رو شدهاند، و هر مرتبه، چه تقابل این دو کارتونی و احمقانه بوده باشد و چه جدی و افسرده کننده، در پایان تلاش بر این بوده که هر دو، خیر و شری باشند که مخاطب زمانشان به آن نیاز دارند. در دههی 1940، وقتی که جوکر درکمیک بتمن: شماره 1 معرفی شد، ایدهی یک ویجیلنتی ماسکپوش که توی صورت دشمنانش مشت میزند، راه خوبی برای مبارزه با جرم و جنایت به نظر میرسید. ولی در دهههای بعد از آن، جامعه یاد گرفته است که این همیشه بهترین راه ممکن نیست. مورفی می گوید:« این تصور که میشود بزه و جنایت را با یک مشت، متوقف کرد، شاید خیلی جذاب باشد، ولی راه حل واقعی خیلی کسل کنندهتر از اینهاست: آموزش، بالا بردن سطح درآمدها، و اعتمادسازی. مرز باریک بین ویجیلنتی شریف و ابرمجاهدِ ستمگر که بتمن روی آن گام برمیدارد، همیشه با تغییرات و تحولات جامعهی خودمان، دستخوش تغییر خواهد شد.»
و همانطور که نویسندگان و طراحان در طی سالها، بتمنهای مختلف را طی دههها ساختهاند و تغییر و تطبیق دادهاند تا منطبق بر زمانهی خودش باشد، جوکر را هم به روزرسانی کردهاند تا به هر بتمن بخورد. در طی سالها، جوکر بسته به نیازهای داستان و زمانه، گاه یک روانی سادیسمی و گاه کمدینی حریص و خندان بوده است. این موضوع، هم در کمیکها و هم روی صفحهی تلویزیون یا پردهی سینما صدق میکند. ایدهی اصلی کاراکتر جوکر که یک قاتل بیرحم روانی بود و به دست بیل فینگر و جری رابینسون خلق شده بود، لازم بود وقتی که قانون مجوز رسمی کمیک (Comic Code Authority) در سال 1954 به تصویب رسید، نرمتر و ملایمتر شود، ولی در دههی 70، جوکر تاریک و قاتل دوباره بازگشت.اخیراٌ هم جوکر ابتدا جو غریبانه و بیگانهی دهه هشتاد را را با بازی جک نیکلسون در فیلم بتمن تیم برتون، و بعد وحشت اگزیستانسیالیستی و بحران فلسفی هزارهی جدید را در قامت هث لجر در شوالیهی تاریکی نولان به تصویر کشیده است.
نسخهی جدید کاراکتر که دستپخت مورفی است و چهارم اکتبر روانه بازار کمیک خواهد شد نیز درست مثل همین مثالهای بالاتر، به جا و شایسته است. در دوره و زمانهای که محافظان از محافظت کردن عاجزند و پروپاگاندا قدرتی بیکران دارد، داستانهای بسیار کمی- حداقل در کمیکها- وجود دارند که بتوانند مثل این مینیسری، احوال روزگار ما را منعکس سازند. داستانی که در آن، ویجیلنتی بودن بتمن جزئی از چرخهای فاسد انگاشته میشود و کاریزمای جوکر، تبدیل میشود به ابزاری تبلیغاتی برای به ثمر نشاندن تعریف شخصی او از عدالت.
آنطور که خود مورفی میگوید:«ما خوب میدانیم که جوکر یک نابغه است، میدانیم که بیرحم است، و میدانیم که میتواند مردم را بازی بدهد، پس چرا او را به یک سیاستمدار تبدیل نکنیم؟ فرانک میلر او را از روی دیوید بوئی ساخت. کریستوفر نولان جامعه گریزی کنترل شده نشانش داد. من هم تصمیم گرفتم جوکر را مثل دان دریپر(شخصیتی در سریال Mad Men) تصویر کنم.»
منبع: +