کتاب: دیوار The Wall

3
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد
نویسنده : Marlen Haushofer
مترجم: شیرین قرشی
سال انتشار: ۱۹۶۳
نشر: ققنوس (۱۳۸۷)

 


خلاصه‌ی داستان


احتمال وقوع جنگ اتمی دنیا را تهدید می‌کند.

زنی برای گذراندن تعطیلات مهمان کلبه‌ای جنگلی می‌شود. میزبانانش یک شب بیرون می‌روند و دیگر باز نمی‌گردند. روز بعد زن متوجه می‌شود که دیواری نامرئی و مرموز فضای پیرامون کلبه را به شعاعی اندک محصور کرده است.

در بیرون این حباب غیرقابل نفوذ، حیات از بین رفته و منظره‌ی اجساد پراکنده در پشت دیوار و دورنمای جاده و دهکده‌ی نزدیک که یک شبه متروک و خالی از زندگی شده حکایت از مرگ و میری وسیع در سرتاسر دنیا دارد.

زن به عنوان آخرین انسان روی زمین ناتوان از شکستن سد دیوار، در انزوای محض به زندگی ادامه می‌دهد.

قسمت برگزیده

امروز پنجم نوامبر، نگارش گزارشم را آغاز می‌كنم. تا آن‌جا كه مقدور باشد همه چیز را كاملاً دقیق خواهم نوشت. هر چند حتی نمی‌دانم امروز به راستی پنجم نوامبر باشد. زمستان گذشته حساب چند روز از دستم رفت و نمی‌دانم امروز كدام روز هفته است.

انگیزة ی من برای نوشتن, شوق به نویسندگی نیست، بلكه چنین پیش آمده است كه اگر بخواهم عقل از كف ندهم باید بنویسم. آخر اینجا هیچ كس نیست كه با من همفكری و غمخواری كند. من تنهای تنها هستم و باید بكوشم ماه‌های بلند زمستان را تاب بیاورم.

خیال نمیکنم این نوشته ها هرگز به دست کسی بیفتد. درست نمیدانم چه ساعتی است. احتمالا نزدیک سه بعدازظهر است. ساعتم گم شده است.


چرا باید این کتاب رو بخونم


+  نثر روان و تصویرساز داستان. هوفر با انتخاب دیدگاه اول شخص، نوعی نزدیکی ذهنی و عاطفی را میان شخصیت داستان و مخاطب برقرار می‌کند. لحن صادقانه و پراحساس زن در روایت سرگذشتش، حس همراهی و همدردی عمیق مخاطب را برمی‌انگیزد و او را در ترس‌ها و امیدواری‌های خویش شریک می‌کند.

ایده‌ی خلاقانه  و پرکشش داستان. کتاب با توصیف نابودی جمعی انسان‌ها و سرگذشت آخرین انسان باقی‌مانده بر روی زمین، روایت‌گر داستانی آخرالزمانی است. ولی وجه تمایز آن با سایر نمونه‌های مشابه در پرداخت متفاوت و حالت معناگرایانه‌ی عمیق آن است.

فضای قصه با صحنه های انفجار، ویرانی و مرگ و میرهای فجیعِ حاصل از پایان دنیا شلوغ نمی‌شود بلکه وجه دلهره‌آور داستان از عمق تنهایی ابدی زن و ترس‌های روانی او برمی‌خیزد.

+  طرح داستانی تمثیلی در فضای رئال. نویسنده در خلق داستانی خیالی جانب منطق و اعتدال را به خوبی رعایت کرده است. تخیل در داستان هوفر آلوده به هجو و افراط نشده بلکه به زیبایی با زندگی عادی پیوند خورده و تلفیقی هنرمندانه از طبیعت و ماوراء را پدید آورده است.


حواشی


بر اساس این اثر فیلم موفقی به نویسندگی و کارگردانی جولیان پولسر و بازی مارتینا گدک(محصول 2012 اتریش و آلمان) ساخته شد که تحسین داوران جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم وین  را موجب گشت تا در پنج رشته‌ی بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین بازیگر زن، بهترین فیلم‌نامه و بهترین کارگردانی هنری نامزد دریافت جایزه شناخته شود.

die_wand_xlg


بررسی کتاب


-خطر لورفتن داستان-

مارل هاوس هوفر نویسنده‌ی  آلمانی در شرایطی به نوشتن رمان «دیوار» پرداخت که کشورش در اوضاع بحرانی پس از جنگ جهانی دوم به سر می‌برد.

مرزبندی‌های سیاسی سر برآوردن ناگهانی دیوار برلین(پرده‌ی آهنین بلوک شرق) و آغاز دوران دیرپای جنگ سرد، کشور را چند پاره کرده و جامعه‌ی انسانی آلمان را در تنگنایی سخت و خرد کننده قرار داده بود. چیزی مشابه همان شرایط سختی که برای شخصیت اصلی داستان دیوار پیش می‌آید.

او تنها و بی‌خبر در حصار دیواری نامرئی و نفوذناپذیر اسیر می‌شود. حیات در پشت دیوار شیشه‌ای از بین رفته و عبور از آن غیرممکن است.

در آشفتگی حاصل از ترس و تنهایی کابوس‌ها یک به یک از راه می‌رسند: خفقان آن زندان شیشه‌ای زمستان‌های بی‌توشه گرسنگی‌های طولانی و ترس از متجاوزی که جایی در همان نزدیکی مخفی شده است.

محدودیت امکانات زندگی چنان است که تمام شدن آخرین بسته‌ی کبریت معنایی برابر با پایان زندگی می‌یابد و درد دندانی ساده تبدیل به تهدیدی جدی برای جان زن می‌شود.

روز بعد روی تقویمم یادداشت شده است: درد دندان شروع شد.

دندانم چنان دردی گرفت که از یادداشت کردنش متعجب نیستم.

دندانپزشک آنرا خالی کرده و گفته بود سه روز دیگر مراجعه کنم و حالا سه ماه شده بود. یک عالمه از قرص‌های مسکن هوگو مصرف کردم. روز چهارم دیگر قرص‌های مسکن اثر نمی‌کردند. سگ کنارم دراز کشیده بود و غصه‌دار بود.

روز پنجم لثه‌ام ورم کرد. در یک هجوم خشم و ناامیدی با تیغ ریش‌تراشی هوگو فَکم را بریدم. مقدار زیادی چرک بیرون زد و به چنان حال نزاری افتادم که فریاد میکشیدم. ساعت‌های بعد خوشبختی محض بودند و به خواب رفتم.

از آن به بعد هرازگاهی مجرای دندان چرک می‌کند و خودش باز می‌شود و دوباره جوش می‌خورد. هنوز بیست و شش دندان در دهانم است. بعضی وقت‌ها از خواب می‌پرم و از فکر آنها نومیدی سردی وجودم را در برمی‌گیرد. بیست و شش بمب ساعتی که در فک من محکم نشسته اند. خنده دار است که بعد از چند سال زحمت و مشقت در این جنگل آخر از چرک دندان تلف شوم.

با دوام این شرایط کم کم نسیان حاصل از تنهایی و کندی ذهن و حافظه از راه می‌رسد.

ساعت‌ها برای همیشه از کار می‌افتند و مفهوم زمان از دست می‌رود. خاطرات زندگی گذشته‌ی زن دور و کمرنگ می‌شوند و ذهنش در سراشیب زوال و فراموشی مرز خیال و حقیقت را گم می‌کند.

دیوار شیشه ای تمثیلی از تمامی محدودیت‌ها و قید و بندهای ناعادلانه‌ی حاکم بر جوامع انسانی است که هرچند با چشم سر دیده نمی‌شوند ولی خلوص و حساسیت روح انسانِ آزاده فشار و تنگنای آن را احساس می‌کند و از آن رنج می‌برد.

دیواری که بی هیچ منطقی یک شبه سر بر می‌آورد و حیات انسانی در زیر سایه‌ی سنگین آن محکوم به مرگی ذره ذره و خاموش است.

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات
  1. علیرضا

    جسارتن فیلم در جشنواره وین جایزه نبرده و جایزه پانوراما رو از برلین برده(جایزه کمک هزینه برای ساخت فیلم بعدی کارگردان).

    1. م.ر ایدرم

      مرسی علیرضا جان. اصلاحش کردیم 😉

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • مجله سفید ۲: ارتش اشباح

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • مجله سفید ۱: هیولاشهر

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • مجله سفید ۳: پری‌زدگی

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • ماورا: سلسله جنایت‌های بین کهکشانی

    نویسنده: م.ر. ایدرم