بررسی فیلم ایرانی «پل خواب»، ساختهی اکتای براهنی
اکتای براهنی هر چه قدر در انتخاب رمان «جنایت و مکافات» به منظور اقتباس برای فیلم یکمش جسور و جاهطلب است، در ساخت و پرداخت آن محتاطانه عمل میکند.
اکتای براهنی هر چه قدر در انتخاب رمان «جنایت و مکافات» به منظور اقتباس برای فیلم یکمش (که هیچکاک همواره آرزویش را داشت اما از آن میترسید و هیچوقت هم انجامش نداد) جسور و جاهطلب است، در ساخت و پرداخت آن محتاطانه عمل میکند تا «پل خواب» به عنوان فیلم یکم، نیمقدمی پاورچین اما رو به جلو و دوراندیشانه از آب در بیاید.
فیلم با آگاهی از محدودیتهای سینما، هوشیارانه وارد بازی از پیشباخته با رمان برای پرداختن به کشمکشهای درونی و ذهنی شخصیت یکمش نمیشود و با وانهادنش به اعتیاد به شیشه، آن را چندین بار در گوشه و کنار سکانسها و هر بار به بهانهای و یک بار نیز به صورت متمرکز در یک سکانس به نمایش میگذارد و در این راه همواره از آینه کمک میگیرد.
قابهای مناسب کارگردان که در دو مورد در حد عالی خودنمایی میکنند، در کنار بازی خوب ساعد سهیلی موفق میشوند در همان فرصتهای کوتاهی که در اختیار دارند، ایدهی کشمکش درونیای که قرار نیست مسالهی اصلی فیلم باشد را پیاده کنند.
فیلم به سیاق تریلرها، بیشتر روی رویدادها، انگیزهها و نظام علت و معلولی متمرکز است و در همین جهت فیلمنامه پر است از کاشتهایی که بعدها برداشت میشوند و در این زمینه به علت دوری از تاکیدهای گلدرشت مرسوم سینمای تُنُک ایران در این ژانر و ظرافت و انسجامی که در بیشتر موارد از خود نشان میدهد تا حد قابل توجهی موفق است اما فیلمساز در خصوص به تصویر کشیدن فیلمنامه، با توجه به بیشتر بودن نماهای داخلی به خارجی در آن، به جز چند نما، چندان خلاقانه عمل نمیکند که البته یکی از این نماها که در اواخر فیلم استفاده شده، جدا از به هم زدن فرم میزانسنیک فیلم، یک غلط گرامری بزرگ نیز برای آن محسوب میشود که توضیح دادنش مفصل است و نیازمند اشاره به جزییاتی از داستان که بماند برای شاید وقتی دیگر.
پایانبندی فیلم با وجود ترفند قابل قبولی که برای آن در نظر گرفته شده (و برای لو نرفتنش صحبتی از آن نمیکنم) شتابزده به نظر میرسد. مساله این نیست که فیلم به خاطر «اتفاقی» بودن این قسمت مهم فیلمنامهاش صدمه میبیند، مساله این است که این اتفاق (که همان طور که پیشتر گفتم قابل قبول است) با لحن شوخِ بیجای دوستِ شخصیت یکم فیلم در دیالوگنویسی (نه در بازیی خوب هومن سیدی) و کِرِین بیجا و اشتباه (در دو یا سه سکانس بعدتر) در کارگردانی تشدید میشود اما به نظرم مشکل اصلی حتا اینها هم نیست؛ این است که فیلم در پر کردن جای خالی کشمکشهای درونی شخصیت یکمش بعد از ارتکاب قتل، به اندازهی کشمکشهای درونی او پیش از ارتکاب قتل موفق نیست چون اساسا به همان اندازه برای آن توجه (و نه زمان) صرف نمیکند و تقریبا میتوان گفت آن را به تمامی حذف کرده است.
براهنی بر خلاف کاعوریسمکی که اولین فیلم کارنامهی او نیز اقتباس از «جنایت و مکافات» بود، دست به ریسکی بزرگ نمیزند. به نظر میرسد انتخاب او حرکتی آرام و پیوسته است. نیمقدمهای او برای سینمای تُنُک ایران در چنین ژانرهایی میتواند غنیمت محسوب بشود. «پل خواب» به عنوان فیلم اول با وجود فراتر نرفتن از فیلمی معمولی، اشتیاق دیدن فیلمی دیگر از کارگردانش را در تماشاگر برمیانگیزد.