جنگ آرام
در حالی که قهرمانیهای جنگ دوم جهانی در اروپا از همهی جبهههای درگیر به طول و تفصیل روایت شده، در مورد جنگ آرام که نیمی از جهان را درگیر خود کرده بود خیلی کمتر میشنویم.
طبق تعریف ذهنی جنگ چیزی نیست که اگر رخ داد کسی از آن بی خبر باشد. اما این جنگ را حتا سربازان آمریکایی که به سویش شتافتند از آن بی اطلاع بودند. حداقل در سال اول آن…
جنگ همیشه بد است. حالا چه هیتلر به راهش انداخته باشد چه هر کس دیگری. جنگ آرام هم در سیاههی جنگهای بشر جایگاه تیره ای دارد. نه به خاطر تلفاتش که بیشمار بودند. نه حتا به خاطر رفتار وحشتناکی که با غیر نظامیان و زندانیان جنگ میشد. وحشت این جنگ در پایان ناپذیری و بیحاصلی اش بود. جنگی که تمامی یک اقیانوس را در بر میگرفت و معاوضهی هر سانتی متر از خاک مجمع الجزایرهای خارج از شمار آن ماهها و سالها به درازا میکشید.
جنگها مفهومی فراحقیقی دارند و آن تصاویرشان است. عکسها و تصاویر جنگ، صداهای باقی مانده از آن، آدمهایی که وحشتش را پشت سر گذارده اند طبیعتی ماورای واقعیت بدان میبخشند. از سویی جنگها موقعیتهایی هرگز تکرار نشونده و در ضمن خاصیتی تکراری دارند. جنگ آرام شبیه همهی جنگهای دیگر با اسلحه و مرگ و نبرد همراه بود اما خاصیت تکرار ناپذیری آن در برخورد دو فرهنگ به شدت بیگانه با یکدیگر بود.
فرهنگ اروپاییهای مهاجری که ساکن آمریکا شده بودند و تئوریهای منحصر به فردی در مورد شجاعت، غرور و آمریکایی بودن داشتند و مردمی سنتی و مبادی آداب که هزاران سال در جزیره ای جدا افتاده از جهان زیسته بودند و حال پا به عرصهی پهناوری گذارده بودند، به قصد به تصرف درآوردن همه اش.
کسی چه میداند اگر پیروز جنگ آرام ژاپن بود این عکسها به چه ترتیب به نمایش گذاشته میشدند. تنها میتوان تصور کرد و یا کتاب مشهور فیلیپ کی. دیک “مرد بر قلعهی رفیع” را ورق زد.
این عکس که کمتر دیده شده توسط عکاس ژاپنی چند لحظه قبل از حملهی غافلگیرانهی پرل هاربر در 1941 انداخته شده. این حمله را دلیل ورود توآم با جدیت آمریکا به جنگ آرام میدانند.
ملوانانی که در نیروگاه دریایی فورد در حال تماشای سوختن کشتی USS-Shaw هستند. صبح حملهی پرل هاربر.
پرل هاربر. USS-Arizona در حال سوختن. بیش از سه چهارم خدمه با کشتی به قعر دریا فرو رفتند. روزولت 7 دسامبر را “روز شنیع” نام گذاشت. روزی که کمر نیروی دریایی آمریکا شکست و او مجبور شد به کنگرهی ژاپن اعلام جنگ کند.
هواپیمای ژاپنی این اتوموبیل و سه سرنشینش را مورد هدف تیرباران قرار میدهد. هدف نظامی خاصی در اطراف ماشین وجود نداشته.
عکسی غریب با ته مایههای استیم پانک از آسیب شدید به USS-Cassin و USS-Downes.
تلفات ناشی از ازدحام جمعیت در زمان بمباران ژاپن. در چین پیش از هر نوبت بمباران هواپیماهای ژاپنی صدای آژیری به گوش میرسید که مردم را به پناه گرفتن دعوت در مکانهای امن فرا میخواند. افرادی که در این عکس میبینید چینیهایی هستند که بر اثر وحشت عمومی و فشار جمعیت زیر دست و پا له شده اند.
سرباز استرالیایی چند ثانیه قبل از مرگ. این افسر ژاپنی از شمشیر سنتی ساموراییها “کاتانا” برای قطع کردن سر این زندانی جنگی استفاده میکند. استرالیاییها و همپیمانان آنها مدتها قبل از آمریکاییها درگیر جنگ آرام میشوند.
کنسول جنگ. فرنکلین دی روزولت که قادر به راه رفتن نیست. نمایندهی فیلیپین تی وی سونگ در این تصویر قابل مشاهده است. نمایندهی هندوستان در تصویر دیده نمیشود.
آگوست 1942. بعد از کشمکش بسیار و تلفات سنگین، نیروهای آمریکایی در گوادالکانال یکی از جزایر مجمعالجزایر سلیمان پیاده میشوند. گوادالکانال ویتنام اول آمریکاست. تمام وحشت آن جنگ دیگر در این جنگ منسخ است. در این تصویر سربازان نیروی دریایی آمریکا یعنی مارینها را میبینید که پیش از ورود به جنگلهای تحت اشغال ژاپن در حال آماده کردن مهمات اند.
پیشروی مارینها در گوادالکانال. در این جنگ دشمن اصلی آمریکاییها رطوبتی بود که هرگز پایانی نداشت.
یک نفربر دریایی مشابه آنچه در نورماندی استفاده شد. این نفربرها هر یک گروهانی کامل از مارینها را در بر داشتند. گوادالکانال. در این نبرد مقاومتی در ساحل وجود نداشت. کسی در زمان ورود به جزیره کشته نشد.
یک قرارگاه موقت مارینها در گوادالکانال. یک اسلحه مجهز به فشنگهای 75 میلیمتری. به خصوص در طول شب که ژاپنیها دست به شبیخون میزدند مورد استفاده قرار میگرفت.
در حالی که مارینها و جنرال واندرگریفت در کمپین گوادالکانال گیر افتاده بودند، جنرال مکآرتور بزرگ فرمانده کمپین گینه در حال پیشروی و شکست دادن ژاپنیها بود. بعد از سالها بلااستفاده ماندن، حالا مکآرتور و ارتش فیلیپین مجهز شده بودند و هیچ چیز جلودارشان نبود.
جیپ آمریکایی در حال پیشروی در جنگل گوادالکانال. شاید عجیب به نظر برسد ولی پیدا کردن ژاپنیها از کشتنشان سختتر بود.
می 1942 پس از یک ماه دفاع جانانه از جزیرهی کورگیدور، ارتش فیلیپین (متشکل از آمریکاییها و فیلیپینیها) تسلیم میشود. بسیاری از این سربازان هرگز به کشورشان بازنگشتند و یک سوم آنها در زندان اعدام شدند. این عکس در طول اشغال سه سالهی ژاپن کشف شد.
سربازان آمریکایی در جزایر سلیمان مجبور بودند قبل از ورود به قرارگاههای ژاپنی آنها را آتش بزنند و یا ورودی را گلوله باران کنند. بسیاری از ژاپنیها به خود نارنجک میبستند و به سربازان آمریکایی حملهور میشدند.
بومیان گینه در حال انتقال سربازان آمریکایی به بیمارستانهایی که برایشان تأسیس کرده اند.
آگوست 1943 سربازان زخمی آمریکایی توسط کشتیهای نفربر سبک به بمبافکنهای سنگین نیروی دریایی منتقل میشدند. بعضی از آنها به آمریکا برمیگشتند. به ویژه کسانی که در نبردهای سنگین گوادالکانال شرکت داشتند.
نوامبر 1943 سرباز زخمی از حملهی اول آمریکا به ساحل امپرس آگوستا، جزیرهی بوگن ویل. گارد ساحلی سرباز را به کشتی مادر باز میگرداند.
سرخپوستان آمریکایی قبیله ناواجو. اعضای رستهی 158 پیاده نظام ایالات متحده. ساحل مجمعالجزایر سلیمان. مشغول جشن گرفتن سال نو به روش سنتی اجدادشان.
مارینها در 26 دسامبر 1943 در حال تسخیر ساحل کیپ گلوسستر نیوبریتانیا در گینهی نو.
مارش مارینها در ساحل جزیره. همان روز نیروهای متفقین برای تصرف پایگاه هوایی رابوئال دست به حمله ای همه جانبه زدند. آمار تلفات بیش از حد تصور سنگین بود.
ژانویهی 1944 نیروهای کمکی مارینها از راه میرسند.
مارینهایی که به نبرد در جنگل شهره بودند در تصرف کیپ توتکینای بوگن ویل نقش مهمی را ایفا کردند. در این تصویر این مارینها دربرابر قلعهی ژاپنی که تصرف کردند ژست گرفته اند.
23 فوریه 1944. چند ساعت قبل از حملهی مارینها به آراوه نیوبریتانیا، کاپیتان کارتر در حال توضیح دادن مسیر حمله برای سربازان زیر دستش.
در همین حین در جزیرهی آداک آلاسکا این سربازان در پناهگاه ضد بمب مشغول کارت بازی هستند. دیواری از عکسها پشت سرشان.
20 اکتبر 1944 جنرال مکآرتور و معاونش جنرال ساترلند(دست چپش) و سرجیو اوسما رئیس جمهور دولت در تبعید فیلیپین(منتهای چپ) در حال پیشروی در ساحل اندکی پس از عملیات عظیم لیت در فیلیپین.
نیروهای پشتیبانی ایالات متحده در لیت. تانکها برای پیشروی در فیلیپین اشغالی آماده میشوند.
همان تصویر از نمای دیگر.
26 نوامبر 1944. پس از حملهی کامیکازهی یک خلبان ژاپنی، 16 نفر از افراد USS-Intrepid کشته میشوند. لوزون، نبرد فیلیپین.
13 فوریه 1945. نبرد مانیلا در فیلیپین. دو سرباز یانکی از رستهی 37 جنگ سخت خیابانی ارتش آمریکا. این افراد به طور خاص برای جنگهای شهری آموزش دیده بودند.
همان زمان در مرکز قدرت ارتش ژاپن یعنی جزیرهی ایوو جیما. سرباز ژاپنی زیر شن دفن شده. مارینها در پناهگاههایشان قابل مشاهده هستند.
19 فوریه 1945 رستهی چهارم مارینها در حال پیشروی در ساحل ایوو جیما. جسد یک مارین در سمت راست دیده میشود. در پس زمینه تصویر کوه سوریباچی قابل دیدن است. بزرگترین انبار سلاح ژاپنیها در این کوه مستقر بود که توسط مارینها تصرف شد. ولی نه مارینهای رستهی چهارم.
همان روز. مارینهای رستهی پنجم بعد از تلفات سنگین رستهی چهارم. دود حاصل از نبرد پیشین در آسمان قابل مشاهده است.
23 فوریه دقیقاً 4 روز بعد. مارینهای رستهی پنجم در حال افراشتن پرچم ایالات متحده بر فراز کوه سوریباچی. از نظر استراتژیک این نقطه 660 کیلومتر با توکیو فاصله دارد. نبرد ایوو جیما عظیمترین نبرد جنگ آرام بود.
این سرباز ژاپنی نارنجک به دست یک روز و نیم از جای خودش تکان نخورد. تا این که بالاخره نارنجک را کنار گذاشت و تسلیم شد. سرباز آمریکایی بعد از کنار انداختن نارنجک به او سیگار معهودش را میدهد.
350 کیلومتر مانده به ژاپن. 13 آوریل 1945. نیروهای نظامی ایالات متحده در حال پیادهسازی تدارکات در جزیرهی اوکیناوا.
6 آگوست 1945. مجروحان ژاپنی در انتظار دریافت کمکهای اولیه اندکی پس از برخورد بمب اتمی ایالات متحده در هیروشیما. بمب در مرکز هیروشیما منفجر شد. اولین بمب اتم “پسر کوچولو” 66000 نفر کشته و 69000 نفر زخمی بر جا گذاشت.
این تیر محل برخورد بمب ناکازاکی را نشان میدهد. بیشتر این منطقه همچنان خالی است.
2 سپتامبر 1945. تصویری کمتر دیده شده از معاهدهی USS-Missouri. جنرالهای ژاپنی در حال صحبت پیش از امضای قرارداد تسلیم همهجانبهی ژاپن. خبرنگاران از سراسر جهان در این کشتی جمع شده اند. افسران بیش از ده ارتش جهان در این تصویر قابل مشاهده اند.
داگلاس مکآرتور و امپراطور هیروهیتو. مکآرتور معتقد بود هیروهیتو نباید به خاطر جنایات جنرالهای ژاپنی محاکمه شود(و چنین نیز نشد) ولی اعضای خاندان سلطنتی معتقد بودند امپراطور باید مسئولیت شکست ژاپن را بپذیرد. در نهایت هیروهیتو زنده ماند و با رهبری اش ژاپن را به دومین قدرت اقتصادی جهان بدل کرد.
سخنرانی هری اس ترومن بعد از امضای قرارداد بر روی عرشهی USS-Missouri. او در این سخنرانی 2 سپتامبر را روز جشن ملی خواند و از فرنکلین دی روزولت به عنوان محافظ دموکراسی یاد کرد. او خاطر نشان کرد که این روز نه پایان جنگ است و نه پایان خصومت اما روزی است که جنرالهای ژاپنی قدرت خود را از دست داده اند. او این روز را در برابر “روز شنیع” که روزولت نامگذاری کرده بود قرار داد.
سخنرانی امپراطور هیروهیتو. شاید عظیمترین حادثه در تاریخ فرهنگی و اجتماعی مردم ژاپن. مردمی که امپراطور را سایهی خداوند بر زمین میدانستند. به علت استفادهی امپراطور از زبان سنتی ژاپنی و کیفیت بد پخش این سخنرانی، بسیاری بلافاصله متوجه مضمون آن نشدند. پس از این سخنرانی موجی از خودکشیهای مذهبی ژاپن را فراگرفت. سیلی عظیم از جمعیت در برابر کاخ امپراطور گرد آمدند و صدای گریهی آنها به درون کاخ هم میرسید. در کنار این صدا، صدای تیراندازی و خودکشی افسران ارتش ژاپن نیز به گوش میرسید.