جزئینگاری نوشتهی شرقی: ابوتراب خسروی
مقدمه
پروندهی پیش رویتان به بررسی گوشههای مهجور سیاق نوشتار "ابوتراب خسروی" که به حق از نویسندههای کاربلد معاصر است، پرداخته. گوشههایی که بین ما کتابنخوانها آنطور که شایسته است، مورد توجه قرار نگرفتهاند. این پرونده به هیچ وجه سعی در بزرگنمایی خسوری و آثارش ندارد. با این که نویسندهی بزرگ و دست به قلمیست، هیچ وقت وی را استاد خطاب نمیکند. تنها دوربینی به زوایای کار او میفرستد. در حکم کاوشگریست که به این زوایا سر میزند. زاویههای ریز و کمنوری که با نورافکنهای قوی به سراغشان میرود بلکه توجه شما را نیز جلب کنند. برای خواندن ابوتراب خسروی. و لذت بردن از حالوهوای عجیب و متفاوت هزارتوی آثارش. لازم به ذکر است التذاذ هم زیروبمی دارد. همه با یک تصویر واحد تهییج نمیشوند. و همه از نثرهای ثقیل و موسیقایی لذت نمیبرند. همه از مرگ اسفناک قهرمان داستان خوشحال نمیشوند و همه طرفدار مردن آدم بدها هم نیستند. حظِ بیشتر، همیشه نصیب خوانندهی تمریندیدهتر و مسلطتر به آداب التذاذ از کتاب می شود. کمی کتابخوان تر شویم و از لذت بیپایانش بهره ببریم. با اطمینان میگویم. برای همهی انسانها آن بیرون کتابی هست که خواندنش کتابخوانترشان کند. ادامه مطلب >
مصاحبه
ارس: در مقدمهی مجموعهداستان «آواز پر جبرئیل» در مورد سهروردی و تکنیک بیانش صحبت می کنید. چیزی که در سهروردی به وفور اتفاق می افتد «امر شگرف» است. به نظر شما اهمیت امر شگرف در داستان تا چه اندازه است؟ ابوتراب خسروی: یادم میآید در مصاحبهای گفته بودم که من به داستان به شکل یک کپی از واقعیت نگاه نمیکنم. منعکس کردن واقعیت بیرونی دقیقاً به همانشکل که رخ داده جذابیتی ندارد. واقعیت بیرونی هر روز رخ میدهد و منعکس کردن آن در آینهی داستان نه ضرورتی دارد و نه به عقیدهی من زیباست. داستان، آن کشف و شهود نویسنده و خواننده است که نهایتاً به نقطهی عطفی حیرتانگیز ختم میشود. این که داستان خالی از انکشاف و حیرت پیامد کرده باشد برای خود من جذابیتی ندارد. تا آنجا که اگر نتوانم در داستانی آن نقطهی عطف حیرتانگیز را ایجاد کنم داستان را دور میریزم! ادامه مطلب >