آیا پدرجد آریاییها لهجه داشت؟
از قرن نوزدهم به بعد زبانشناسان فهمیدند که تمام زبانهای هندواروپایی امروزی، ریشه در یک زبان باستانی دارند که آن را زبان نیا-هندواروپایی (PIE یا Proto-Indo-European) میخوانیم و در واقع متعلق به مردمانی بوده که 6000 سال قبل میزیستهاند.
نخستین کسی که متوجه خویشاوندی زبانهای هند و اروپایی شده بود ویلیام جونز نام داشت که از قضا بابت علاقهی بسیارش به اشعار فارسی به «جونز ایرانی» هم مشهور بود و حتی یک دستور زبان فارسی با اسم مستعار Youns Uksfardi یا همان یونس آکسفوردی نیز از او یادگار مانده (کتاب شکرستان در نحوی زبان پارسی تصنیف یونس اوکسفردی). تا قبل از جونز به علت عربی بودن رسمالخط فارسی، فارسی را هم یک زبان سامی در نظر میگرفتند ولی جونز در مطالعاتش متوجه خویشاوندی سه زبان سانسکریت ودایی، یونانی و لاتین شد و حتی آنها را با زبانهای گوتی، سلتی و فارسی هم مربوط دانست تا او را به عنوان پایهگذار علم زبان شناسی تاریخی (Historical linguistics) بشناسند (جالب اینجاست که یکی از داستانهای آقای آلن پو یعنی برنیس Berenice بایکی از اشعار لاتین آقای جونز شروع شده) .
بدین ترتیب از قرن نوزدهم به بعد زبانشناسان فهمیدند که تمام زبانهای هندواروپایی امروزی، ریشه در یک زبان باستانی دارند که آن را زبان نیا-هندواروپایی (PIE یا Proto-Indo-European) میخوانیم و در واقع متعلق به مردمانی بوده که 6000 سال قبل میزیستهاند. البته از این زبان هیچ متن و نوشتهای برجانمانده تا محققین فقط بتوانند با ریشهیابی واژههای زبانهای هند و اروپایی بازسازیاش کنند (گفتنیست که در یک تئوری دیگر ممکن است تمام زبانهای نیا-هندواروپایی به اتفاق زبانهای دیگری همچون آلتایی و اورالی به یک نیازبان مشترک بشری برسند).
اما هنوز یک سوال مهمی باقی مانده: نیاکان هند و آریایی چطور تلفظ میکردند؟ در سال 1868 یک زبانشناس آلمانی به نام اوگوست اشلایشر ( August Schleicher) با کلمات نیا-هندواروپایی یک حکایت ساده ساخت (گوسفند و اسبان The Sheep and the Horses) تا اولین شبیهسازی از این زبان باستانی را ارائه کند. هرچه که یافتههای باستانشناسی و مطالعات زبانشناسی هم پیشتر رفت این حکایت را به روزرسانی کردند تا امروز به قطعهای بسیار شبیه به آن زبان منقرض شدهی باستانی برسیم.
قبل از خواندن و شنیدن این دو حکایت باید یادآوری کرد که این زبان در فیلم پرومتئوس هم وجهی اسرارآمیز پیدا کرده بود و زبان مشترک بیگانهها و انسانها شده بود. در فیلم ریدلی اسکات انسانها رد خالقین فضایی خویش را که اصطلاحاً مهندس نام داشتند میگیرند و با یکی از ایشان به همان زبان نیا-هندواروپایی یا PIE صحبت میکنند (میپرسند:شما کیستید و چرا به زمین آمدید؟). دیوید ربات انسانواره(اندروید) که مترجم انسانها در آن فیلم است هم پیشتر در یکی از صحنههای ابتدایی فیلم با کامپیوتر همین حکایت اشلایشر را تمرین میکرد تا خودش را برقراری ارتباط با مهندسین آماده کند.
حکایت گوسفند و اسبان
گوسفندی که هیچ پشمی نداشت اسبان را دید. یکیشان گاریای سنگین را میکشید، یکیشان بار گرانی حمل میکرد و دیگری به شتاب مردی را میبرد. گوسفند به اسبان گفت: «دل من به درد میآید که مردی از اسبان کار میکشد». اسب گفت: «گوش کن گوسفند! دل ما وقتی که این را میبینیم به درد میآید: ارباب که انسانیست، از پشم گوسفندان جامهای گرم برای خودش میسازد. و دیگر پشمی برای گوسفند نیست» با شنیدن این گوسفند به دشت گریخت.
Avis akvāsas ka
Avis, jasmin varnā na ā ast, dadarka akvams, tam, vāgham garum vaghantam, tam, bhāram magham, tam, manum āku bharantam. Avis akvabhjams ā vavakat: kard aghnutai mai vidanti manum akvams agantam. Akvāsas ā vavakant: krudhi avai, kard aghnutai vividvant-svas: manus patis varnām avisāms karnauti svabhjam gharmam vastram avibhjams ka varnā na asti. Tat kukruvants avis agram ā bhugat.
از آن جا که هنوز توافق واحدی بر سر تلفظ این نیا-زبان وجود ندارد، زبانشناسی از دانشگاه کنتاکی آمریکا (Andrew Byrd) حکایت دیگری برای بازتاب اندیشههای زبانشناسی خودش برپایهی ریگ ودا سرود که شاهی از خدای وارونا پسری طلب میکند (پادشاه و خدا The King and the God).
حکایت شاه و خدا
روزی شاهی بود. او بچهای از خود نداشت. شاه پسری خواست. از کاهن خویش طلب کرد: «باشد که پسری برای من تولد یابد» کاهن با شاه گفت« به درگاه ورونوس دعا کن» شاه نزد خدای ورونوس رفت تا پیش خدا دعا کند. «ندایم را بشنو ای پدر ورونوس!» خدا ورونوس از بهشت نازل شد. «چه میخواهی؟»« من پسری میخواهم» خدای روشن ورونوس گفت: «باشد که چنین شود». همسر شاه پسری به دنیا آورد.
[aligncenter]
[/aligncenter]